اين مطلب
در ارتباط با يكي از نوشتههاي آقاي عبدي درباره پيامدهاي انتخابات رياست جمهوري
يازدهم و خطاب به ايشان در سوم تير سال جاري نوشته شده است.
با سلام و
احترام،
قبل از هر
چيز بايد بگويم كه اينجانب عليرغم اينكه احتمال وقوع تقلب در انتخابات 88 را زياد
ميدانم اما با بخش قابل توجهي از اتفاقاتي كه در ايام پس از انتخابات 88 روي داد
موافق نبودم و نيستم و به نظرم ميشد كارهاي بهتري كرد. در انتخابات اخير نيز شركت
كردم و با همان انگيزه و تحليلي كه در سال 88 به آقاي موسوي رأي دادم به آقاي
روحاني رأي دادم.
مطلب شما
را چند بار خواندم. بنده شايد با جزء جزء بخش عمده مطلب جنابعالي و حتي با هدفي كه
چنين نوشتههايي دنبال ميكنند موافق باشم اما به نظر ميرسد تركيب اين نوشته حاوي
اشكالات عديدهاي است. مهمترين اشكال آن، تمجيد بالنسبه مطلق از حكومت و انتقاد
محض از منتقدين حكومت در وقايع سال 88 است. درحاليكه به نظر ميرسد بخش زيادي از
كسانيكه در آن وقايع هزينه دادند عليرغم باقيماندن بر اعتراض خود باز هم پاي
صندوقهاي رأي حاضر شدند.
جناب آْقاي
عبدي، جنابعالي خوب ميدانيد كه تحولات اجتماعي و سياسي، ناشي از تحولات آني و
لحظهاي و عوامل تك متغيره نيستند و پيچيدگيهاي خاص خود را دارند و بيش از آنكه
پروژهاي باشند فرآيندياند. بنابراين بايد توجه داشت كه بخش قابل توجهي از
دستاوردهاي انتخابات اخير، ثمره هزينههايي است كه در جريان انتخابات 88 پرداخت شد.
ما يادمان هست كه افرادي چون روحاني، هاشمي، مطهري و دهها تن مشابه آنان قبلاً چه
ميكردند و چه ميگفتند و حالا چه ميكنند و چه ميگويند. آقاي روحاني امروز،
محصول وقايع سال 88 است. آقاي هاشمي امروز محصول وقايع سال 88 است. آقاي مطهري
محصول وقايع سال 88 است. انتخابات بيمسأله 24 خرداد نتيجه مقاومتهاي سال 88 است. رويكرد
جديد رهبري نظام نيز ناشي از همان وقايع است. ايشان كه هميشه شركت در انتخابات را
رأي به نظام ميدانست اين بار از مخالفان جمهوري اسلامي نيز خواهش كرد در انتخابات
شركت كنند. شاديها و همدليهاي بعد از انتخابات اخير جدا از وقايع سال 88 نيست. حتي
احمدينژاد امروز و وضعيتي كه در آن قرار دارد نيز به نوعي ناشي از همان وقايع
است.
نكته ديگر
اينكه، اصلاحطلب واقعي همانگونه كه با حكومت تعامل دارد و دغدغههاي او را نيز
مورد توجه قرار ميدهد و خود را به تقابل با او نميكشاند لازم است با مخالفان
خارج از حكومت خود نيز چنين كند و وقتي به قدرت نزديك شد آنها را ناديده نگرفته و تحقير
ننمايد. متأسفانه اخيراً چند مورد در مطالب شما ديديم كه نشانههايي از اينگونه
برخورد در آن مشاهده ميشد. ديدم در جائي گفتهايد بايد دور فضاي مجازي خط كشيد.
يا در همين مطلب جداي از انتقاد محض از منتقدين حكومت در وقايع 88 و استفاده از
عبارت "عقلاي اصلاحطلب!"؛ نوشتهايد "وجه بسيار مهم ماجرا نيز
رفتار ارزشمند مردم و فعالان سياسي عادي بود كه از
پايينترين
سطوح جامعه، فشار لازم را براي حضور در انتخابات به رهبران
سياسي وارد
كردند و آنان را به حضور تشويق كردند در روزهاي پاياني نيز خط
بطلاني بر ذهنيتهاي غلط كساني كشيدند كه معتقد بودند مردم به پاي صندوقهاي رأي نخواهند آمد."(بگذريم كه اين فشار نيز
عمدتاً از طريق فضاي مجازي وارد ميشد). اين عبارات در شأن كساني است كه به حذف
مخالف ميانديشند و نميتواند در گفتار و كردار يك اصلاحطلب جاي گيرد. فراموش
نكنيم كه در انتخابات اخير نزديك 14 ميليون نفر شركت نكردند. كه آنها هم ايراني
هستند و به اندازه رأيدهندگان حق دارند ولي به هر حال با 37 ميليوني كه شركت
كردند هم نظر نبودند. معلوم هم نيست كه روند آتي وقايع، نظر آنها را تأييد نكند.
نكته قابل توجه
ديگر، عبارت از اين است كه اگر بر اساس يك تحليل معيني از مردم ميخواهيم كه وارد
عرصه شوند بعداً نيز از همان موضع خوشحال شويم و تحليل خود را ادامه دهيم و محتوي
بحث را عوض نكنيم. فعالان اصلاحطلب و بسياري از منتقدين و حتي مردم عادي به
انگيزه جلوگيري از موفقيت برخي كانديداها و يا با اين تحليل كه با انتخاب آقاي
روحاني اندكي فضا باز ميشود و بهبود نسبي در وضعيت كشور ميتواند بوجود
آيد(انتخاب سلبي و يا انتخاب ميان بد و بدتر) حاضر به شركت در انتخابات شدند ولي
حالا شما يك هفته پس از انتخابات از پر شدن شكاف دولت – ملت صحبت ميكنيد. يعني با
انتخابات اخير رويكردهاي و سياستهاي حكومت عوض شده است. شكاف دولت – ملت، نتيجه
تفاوت نگاه حكومت و بخش عظيمي از ملت به انسان، جامعه و دنيا و اصولاً زندگي است.
در جائي از
مطلب خود چنين گفتهايد: "بنده معتقد بودم كه به جاي نامزد حداكثري كه ميتواند واجد معناي رفتاری غيرانتخاباتي تلقی
شود، بهتر است كه نامزد خود را بر اساس
عرف عقلاي اصلاحطلب تعيين كرد و اطمينان داشت كه
نظام هم
پاسخ مناسب را خواهد داد."و يا در جاي ديگري نوشتهايد: "مردم و منتقدان بايد اصل
وجودي و انجام اين انتخابات را به عنوان يك
دستاورد
مهم حكومت احترام بگذارند و آن را افتخار بدانند".
سؤال اين
است كه حكومت چه كاري ميتوانست و يا ميخواست بكند كه نكرده و موجب شده جنابعالي
نتيجه بگيريد كه پاسخ مناسب را به منتقدين داده و
آنها بايد به آن افتخار كنند و بعنوان دستاورد مهم حكومت به آن احترام
بگذارند؟ البته اين خواسته شما شايد از منظر كسانيكه نسبت به انتخابات گذشته مسأله
دارند درست باشد. حتي رئيس جمهوري منتخب نيز گفته است اگر كمكهاي رهبري بخصوص جمله
آخر مصاحبه ايشان در روز انتخابات نبود معلوم نبود الان شاهد پيروزي بوديم و
خوشحالي ميكرديم. ولي جنابعالي كه ظاهراً نسبت به آن انتخابات مسأله نداريد.
در پايان
عرض ميكنم كه ممكن است شما اين نوشته را از موضع يك فعال سياسي نوشته باشيد اما
در اين صورت هم شايسته است اندكي با احتياط و ملاحظه و با در نظر گرفتن جميع جهات سخن
گفت.
ارادتمند
پرويز پدرام