۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

نظر شما چيست؟

چهارمين دادگاه متهمان وقايع اخير برگزار شد. در اين دادگاه و حواشي آن نكاتي جلب توجه مي‌كند كه شايسته دقت‌نظر بيشتري است و نبايد اين نكات در فضاي احساسي موجود ناديده بمانند.
1)انديشه‌هاي سعيد حجاريان كه در قالب دهها كتاب، مقاله و سخنراني‌؛ با تكيه بر مباني نظري روشن و سامان‌يافته‌اي در پانزده سال گذشته به جامعه عرضه شده، انديشه‌هاي بادآورده‌اي نيست كه آنرا باد ببرد. او براي اين انديشه‌ها مورد سوءقصد قرار گرفته و چيزي نمانده بود كه جان خود را ازدست بدهد. او بيش از 10 سال است كه وارث جسمي نيمه‌جان بابت داشتن اين باور‌هاست. باور‌هائي كه ذره‌ذره با مطالعه و تحقيق و ممارست در وجود او ريشه دوانده و نهادينه شده، چگونه ممكن است در كمتر از دو ماه منقلب شود و گزاره‌هائي متفاوت و متباين جايگزين آن گردد. حتي وقوع چنين سرنوشتي براي انديشه‌هاي سطحي هم به سختي قابل باور است چه رسد به باورهاي پرمايه‌اي كه در سعيد حجاريان سراغ داريم. مگر آنكه قبول كنيم حجاريان در تمام اين سالها دروغ مي‌گفته و اصولاً انديشه‌هاي او تقلبي بوده‌‌اند! اما ديديم كه حتي كيفر‌خواست قرائت‌شده نيز چنين ادعائي ندارد. آنچه امروز اتفاق افتاد بيش از آنكه ثابت كند حجاريان خطا و يا اشتباهي داشته و يا اينكه حزب مشاركت چنين و چنان بوده، تأييد‌كننده اين واقعيت است كه او تحت فشار مجبور به چنين اعترافاتي شده است. سناريوي طراحي شده براي سعيد حجاريان آنچنان غيرقابل باور بوده كه حتي طراحان آن براي ردگم كردن و طبيعي جلوه‌دادن قضايا اجازه دادند آقايان رمضان‌زاده و صفائي‌فراهاني مصاحبه‌هائي بكنند كه متفاوت از روال موجود در سه دادگاه قبلي بود. اگر كساني در حاكميت از آنچنان دم مسيحيائي برخوردارند كه مي‌توانند در عرض كمتر از دو ماه، فردي چون حجاريان را به راه راست هدايت مي‌كنند چرا در تلويزيون ظاهر نشده و يكجا همه ملت را به فيض نمي‌رسانند. من نخوانده و نشنيده‌ام كه در طول تاريخ كسي كه انديشه‌هائي در كلاس سعيد حجاريان دارد در عرض دو ماه به چنين تغيير فاز فكري نائل آمده باشد مگر اينكه چون گاليله مجبور به اعتراف به چنين تحولي در خود گردد و يا همه آنچه‌كه در گذشته تحت عنوان باورهاي خود عرضه مي‌داشته دروغ بوده باشد.
2)درحاليكه وكيل اصلي آقاي حجاريان به‌دليل اينكه نتوانسته بود پرونده او را مطالعه كند از وكالت او استعفاء داد تعدادي از برگه‌هاي بازجوئي سعيد‌حجاريان كه درتاريخ5/5/88 به امضاء او رسيده در خبرگزاري‌ فارس منتشر شد!(آن برگه‌ها را اينجا ببينيد). جالب است كه اولاً، همه برگه‌ها منتشر نشده و ثانياً، نوشته‌هاي حجاريان مربوط به يك‌ماه پيش است ولي الآن در دادگاه خوانده مي‌شود.
3)فردي بنام كيان تاجبخش در سال 1386 دستگير شد و پس از مدتي در تلويزيون ظاهر و به برنامه‌ريزي براي انقلاب مخملي در ايران اعتراف كرد. او چندي بعد آزاد شد، اما از فرط علاقه در ايران ماند و در تجمعات 18 تير 1388 شركت كرد و در حاليكه بصورتي كاملاً تصادفي! دوربين تلويزيون ايران در ميان جمعيت او را نشان مي‌داد مجدداً دستگير شد و در دادگاه امروز دوباره اعترافات قبلي خود را بصورت تكميل‌شده‌تري تكرار كرد.
"او كه دفعتاً علاقه‌مند به مردم ايران شده گفت: وظيفه خودم مي‌دانم كه بعد از مطالعه بيشتر و روشن شدن حقايق وقايع اخير براي روشن كردن مردم ايران در جهت پيشبرد منفعت كشور به اين حقايق بپردازند تا از بروز چنين مسائلي در آينده جلوگيري شود.
او ادامه داد: بعد از اتمام جنگ تحميلي شاهد سه نوع جريان و شيوه از نوع براندازي بوده‌ايم كه عبارتند از شيوه استحاله فرهنگي، شيوه استحاله سياسي و نافرماني مدني كه مربوط به انقلاب مخملي است. در دوره دولت سازندگي شاهد شروع برنامه استحاله فرهنگي بوده‌ايم در آن زمان از طريق شهرداري تهران و تاسيس روزنامه همشهري جذب نخبگان به سمت معرفي ارزش‌هاي مدرن شهري حركت مي‌كرد كه نهايتا از طريق همين ارگان از دولت اصلاحات حمايت مي‌شد. زمانيكه كرباسچي در شهرداري بود، از طريق شهرداري شيوه جديد استحاله فرهنگي در كل شهر تهران و بعد هم به بقيه شهرها اشاعه مي‌شد آنچه كه شواهد نشان مي‌دهد{شواهد نشان مي‌دهد؟! مگر ايشان يكي از عوامل ماجرا نبوده؟} اين است كه آن برنامه‌ها كه در زمان دولت سازندگي اتفاق افتاده مستقيما توسط قدرت‌هاي آمريكايي پشتيباني مي‌شده است و اين فرآيند نهادينه‌شده يك فرآيند درازمدت بوده است. يكي‌ديگر از اين مصاديق سفر عطريانفر به دعوت بنياد سورس به نيويورك و ملاقاتش با شخص سورس مي‌باشد كه نقطه عطف همكاري نيروهاي داخلي و خارجي تلقي مي‌شود. همچنين راه‌اندازي مجله گفتگو كه مفاهيم جامعه مدني و ليبراليسم را معرفي مي‌كرد و خود را نماينده اين تفكر به جامعه عرضه مي‌داشت. يكي ديگر از اين مصاديق نقد اقتصاد ناكارآمد جمهوري اسلامي بود كه هدفش ناكارآمد جلوه‌دادن دولت بوده است.
او گفت: اغتشاشات اخير اتفاقي نبوده بلكه نتيجه برنامه‌ريزي درازمدت است كه از زمان پايان جنگ تحميلي با هدف خدشه‌دار ساختن نظام ولايت فقيه و مردم‌سالاري ديني شروع شد{يادشان رفته كه مردم‌سالاري ديني از اواخر دهه هفتاد مطرح شد و قبل از آن در ادبيات سياسي ايران نشاني از آن نبود}. هدف از برنامه‌ريزي براي اين اغتشاشات حمله و تضعيف نظام مقدس جمهوري اسلامي با استفاده از انتخابات دهم بوده است. اين پروژه براندازي نرم با انتخابات دهم كليد خورد اما با هوشياري مردم، مسئولين و رهبري اين پروژه براندازي نرم ناكام ماند و شكست خورد"(متن كامل گفته‌هاي او را اينجا ببينيد).
معني گفته‌هاي كيان تاجبخش اين است كه در طول بيست سال گذشته هر كسي علم اصلاح‌طلبي چه اجتماعي، چه سياسي و چه اقتصادي برداشته و به‌نوعي با حاكميت چالش پيدا‌كرده، چون چوب خشكي در دستان كيان تاجبخش و بنياد سروس و ... بوده و هيچ اراده‌اي از خود نداشته است!!! اينكه نهادهائي چون بنياد سروس چه نيتي دارند قابل بررسي است ولي اينكه آنان در داخل ايران اينهمه جريان‌ساز باشند بشدت زير سؤال است. من به‌شخصه فكر مي‌كنم كيان تاجبخش، بيش از آنكه عامل خارجي باشد عامل داخلي است. نظر شما چيست؟

۱۶ نظر:

محمد حسین گفت...

همینجور که شما مرقوم فرموده اید این کیان تاج بخش هم موجود بامزه ایست.این بابا در دانشگاه کلمبیا درس می خواند ، یک زمان دستگیر می شود بعدش بلافاصله از آزادی اش سروکلهء احمدی نژاد در آن دانشگاه پیدا می شود-یک وقت فکر نکنید این به اون ربط داره-باز میاد داخل کشور.مقارن انتخابات از کشور خارج می شود و باز یکباره پیدایش می شود و بعد هم مثل بلبل شروع می کند به حرف زدن.
والا چه عرض کنم!

نيما گفت...

من هم با شما موافقم. بنظر مي‌رسد كه او عامل مقامات امنيتي ايران است و براي آنها كار مي كند و هر وقت آنها نياز دارند دستگير ميشود و اعتراف ميكند. در اين مورد هم پس از مدتي آزاد خواهد شد

نعمت‌اللهی گفت...

سلام

آقای پدرام گرامی
سؤال خیلی مطرح کرده‌اید.
من یکی واقعاً نمی‌دانم چه جوابی باید به آن داد.

منتقد گفت...

وقتي افراد ناپخته و بي‌تجربه‌اي چون سعيد شريعتي و يا طباطبائي عضو شوراي مركزي حزبي ميشوند كه حكومت دربه‌در دنبال آتو گرفتن از آن است همين بساط درست ميشود. چرا براي مجاهدين انقلاب نتوانستند در كيفرخواست مطلب دندان‌گيري پيش بكشند.
درباره كيان تاجبخش، خود شماها هم كه دچار توهم توطئه شده‌ايد نشده‌ايد؟

پدرام گفت...

جناب نعمت‌اللهي، سؤال صرفاً در باب تاجبخش بود.
جناب منتقد، به هرحال براي هر تحليلي شواهدي بايد داشت كه بنده نيز در متن آورده‌ام. اما اين فقط يك تحليل است و ممكن است اشتباه بوده باشد

محمد حسین گفت...

در کیفر خواست آمده که این آقای تاج بخش در زندان متنبه گردیده و به راه راست هدایت شده و از روی کاغذ دارد نماز می خواند و کلمهء الله را که می شنود متحول می شود.
فکر می کنم بعد از احسان طبری کسی تا این حد در زندانهای جمهوری اسلامی به خدا نزدیک نشده است.
شاید هم نامبرده در اوقات فراغتش در آمریکا با بازیگران هالیوود معاشرت داشته است.

خسروبیگی گفت...

به نظر من اعترافات تلویزیونی که دارد پخش میشود همگی عینا شبیه اعتراف گالیله است!

امير گفت...

درسته كه اين اعترافات تحت فشار بوده و غيرواقعي هستند اما از برخي سياسيون انتظار بيش از اينهاست

soroush گفت...

مرسی

پ ص گفت...

جناب پدرام اگر شما ازراه زمینی به اصفهان سفر کنید میتوانید از شهرهایی که بین راه هستند عبور نکنید ؟ گزینش مقصد بهر دلیلی که باشد مسیر ناگزیر و اجباری است ایستگاه های بین راه را هم اجبار باید گذراند اتفاقات این روزها هم همین است شهر و روستایی که طی سالیان بنا شده را اگر بخواهی یک ساعته یا یک شبه از بین ببری انفجاری بزرگ لازم است که صدای انرا از فواصل دور هم میتوان شنید.راهی است که دیگرا ن رفته اند هرکس هم برود جز این نمی شود در این مسیر جایگاه های بنزین هم هست همه هم تقریبا یک شکلند رستورانها هم یک جور و بشکل مشابه بشما سرویس میدهند چه فرقی میکند که صاحب رستوران کیست وشما چقدر بابت سرویس دریافتی می پردازید من بارها در کامنتها عرض کرده ام که دوسلطان در اقلیمی نگنجند باید یکی برود ویکی بماند این سرنوشتی محتوم است اما پایداری انکه میماند مهم است که انهم بسته به مولفه های ذاتی ان است که علم مبتنی بر تجربه سرنوشت انرا مشخص کرده به سرنوشت ادعای گالیله توجه کنیم بهتر است تا به انکار او انانکه انکار اوراخواستندوانانکه شنیدند و باور کردند کجای تاریخند

پدرام گفت...

جناب پ ص، فرمايش جنابعالي درسته. البته چون سياسيون ما و خود ما عصاره مسائلي كه روي مي‌دهد را درنظر نمي‌گيريم فرآيندي كه جنابعالي بدان اشاره داشته‌ايد بسيار طولاني‌تر از كشورهاي مشابه ما طي مي‌شود.
بسياري هستند كه تا در گفته‌هاي كساني كه اين روزها در دادگاهها آورده ميشوند كلمه انگليس و آمريكا و ... ميشنوند ميگويند ديدي كه اينها عامل بيگانه بودند.

صادق گفت...

اکثر صحبت های کیان تاجبخش از جنس تحلیل بود که به نظر نمی رسد جای آن در دادگاه باشد و ارزش قضایی نیز نداشت مثل تحلیل او در زمینه ی استحاله ی فرهنگی توسط شهرداری تهران. از نکات حاشیه ای اینکه این آقا دو سال قبل نیز چند ماهی در زندان بوده ولی جالب است که در این دوره ی زندان برای اولین بار کلمه الله را می شنود و علاقه مند به نماز می شود! مضحک آن که نام بازجو به کارشناس تغییر داده شده است. با استفاده از کلمه ی کارشناس احتمالا در پی القای این نکته به مردم هستند که پرونده ی متهمین یک سیر منطقی و فنی را طی کرده است .
فرازهایی ازکیفرخواست دادگاه چهارم و بخش هایی از متن ارائه شده به نام حجاریان به نظر می رسد آغازی باشد جهت محدود کردن علوم انسانی علی الخصوص جامعه شناسی و علوم سیاسی در سطح دانشگاه های کشور و همچنین محدودیت در نشر کتاب هایی از این دست .

پدرام گفت...

جناب صادق،
با جنابعالي موافقم و بايد عرض كنم همه آنچه كه در هر چهار دادگاه و در كيفرخواستهاي من در آوردي تمت عنوان عمومي و كيفرخواستهاي فردي مي‌آورند تحليلهائي سراسر غلط است كه البته با برنامه‌اي كه اخيراً بخش گفتگوي ويژه خبري شبكه دوي تلويزيون ايران داشت معلوم شد اين تحليلها ساخته و پرداخته دست‌اندركاران خبرگزاري فارس (به عبارت معني دارتردروغ‌پردازي فارس)است كه درو‌غ‌گفتن و فريب‌دادن خواننده سياست استراتژيك اين مؤسسه است.
به نظر من هدف اين دادگاهها چند چيز است:
1)توجيه كردن طرفداران وضع موجود و بخشهائي از مردم عادي مبني بر اينكه همه آنچه روي داده توطئه دشمن بوده و لذا برخورد با آن مشروع بوده است
2)زمينه‌سازي براي حذف اصلاح‌طلبان از صحنه سياسي كشور
3)ايجاد فاصله و اختلاف ميان پيش‌قراولان معترضين به نتايج انتخابات و آنانكه در زندان هستند. در همين راستا مشاهده ميشود كه به بازداشت‌شدگان شاخص، چنين القا كرده‌اند كه سران اصلاحات به فكر آنان نيستند و راحت در بيرون مي‌چرخند
4)نااميد كردن معترضين و قوي جلوه‌دادن خود و القاء اينكه توانستيم اعتراضات را شكست دهيم.

پ ص گفت...

جناب پدرام فرافکنی هم انتخابی ناگزیر است زیرا در غیر اینصورت باید بدرون نگاه کنند که انرا قبلا تنها راه نجات تعریف کرده اند و ... پس هر مانعی توطئه ایست که دست دشمن موهوم خارجی است و داخلی ها هم دانسته و ندانسته مجری منویات انانند فرقی هم نمی کند که انها تا دیروز چه جایگاهی داشته اند این برنامه های تلویزیونی هم برای صحه گذاشتن بر این باور است (یکی از دلایلش این است)بهر حال اتفاقات ناشی از جبر قوانین هستند

نعمت‌اللهی گفت...

سلام جناب پدرام
ظاهراً اشتباهی در متن کامنت من رخ داده که پوزش می‌طلبم
سؤال من این بود که :
«آقای پدرام گرامی
سؤال خیلی عجیبی مطرح کرده‌اید.
من یکی واقعاً نمی‌دانم چه جوابی باید به آن داد»
که کلمه‌ی «عجیبی» در متن تایپ نشده بود.
هرچند وقتی این کلمه را هم در نظر نگیریم، آن متن به شکل دیگری مطرح می‌شود.
عذرخواهی من را بپذیرید.

ک.ا گفت...

با سلام و احترام
استدلال و دفاع شما به نظر هم دقیق است و هم به جا.با این همه تمام این ایام در ذهنم مرور می کنم اگر سال های پایانی دهه ی شصست همین دوستان همراه آقای منتظری کمی از جان زندانیان و دگراندیشان دفاع کرده بودند توشه ی امروز همه ی ما حالا این نبود.
به هر حال آرزوی سلامت و آزادی تمام زندانیان سیاسی آرزوی همه ی ماست .
با سپاس که سر می زنید.موجب خوشحالی ست............