در روزهاي اخير تلويزيون دولتي ايران در شبكههاي مختلف خود مكرراً و با سر و صداي بسيار، تصاويري را نشان ميدهد كه در آن عكسي پارهشده از آيتالله خميني در كنار يك اسكناس هزارتوماني كه بر زمين افتاده ديده ميشود. در اين فيلم پس از چند ثانيه مكث روي عكس پارهشده، دوربين بصورتي آرام و كارگردانيشدهگونه بالا ميرود و تعدادي را در چند دهمتر آنسوتر از پنجرهاي نردهاي نشان ميدهد كه شعار "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني" سر ميدهند. بدنبال پخش اين فيلم، مجدداً كفنپوشاني كه مدتي است خبري از آنها نبود با سردمداري برخي آخوندهاي درباري دوباره به خيابان آمده و جنبش سبز و سران آنرا آماج حملات و توهينهاي كودكانه خويش قرار دادند. داستان چيست؟
داستان اين فيلم از سه حالت خارج نيست:
1)يا اين صحنه همانگونه هست كه پخشكنندگاناش ميگويند و دانشجويان معترض منتسب به جنبش سبز اين اقدام را انجام دادهاند
2)يا اينكه عكس مورد نظر، در دستان نيروهاي طرفدار جناح حاكم بوده و در شلوغي و درگيريهاي صورتگرفته ميان دو طرف، از دست آنها بر زمين افتاده و زير دست و پا پاره شده است؛ پديدهاي كه به وفور در راهپيمائيهاي گوناگون چون 22 بهمن و روزهاي قدس پس از اتمام مراسم بر بستر مسيرهاي راهپيمائي قابل مشاهده است
3)و يا اينكه كل اين فيلم ساختگي بوده.
احتمال وقوع حالت اول نزديك به صفر است. چرا كه اولاً هيچ انگيزهاي در طرفداران جنبش سبز براي انجام چنين كاري (حتي در نزد آنانكه در خارج از كشور زندگي ميكنند و بعضاً از تصميمات امام خميني صدمه هم ديدهاند) محسوس و مشهود نيست و ثانياً هيچ فايدهاي از قبل اينچنين اقدامي براي جنبش سبز متصور نيست بلكه برعكس، اين عمل براي جنبش اعتراضي موجود سراسر هزينه است. وقوع حالت دوم بعيد نيست اما نحوه فيلمبرداري و حركت دوربين و دكور صحنه بگونهاي است كه حالت سوم را بسيار محتملتر از دو حالت ديگر ميكند.
واقعيت اين واقعه هر چه باشد نمايش آن در تلويزيون دولتي و جوسازيها و صحنهسازيهاي بعدي آن، بيترديد سناريوئي سياسي است كه قطعاً نتيجه عصبانيت از توهين به امام خميني نبوده و هدفاش محكوميت اين عمل نيست بلكه بدنبال بهرهبرداي قدرتطلبانه از آن است.
صحنهگردانان اين نمايش با اين اقدام خويش ثابت كردند گرچه در زبان سنگ امام علي را به سينه ميزنند ولي در عمل شاگردان با استعدادي براي عمر و عاص هستند. آنان با اين اقدام خويش، بدنبال ايجادتفرقه و اختلاف در جنبش سبز و ترديدافكني در نزد سران آن نسبت به بدنه جنبش از يكسو و ايجاد وحدت و انگيزه در طرف خودي از سوي ديگراند تا بدينترتيب معترضين را از موضع تهاجمي موجود به موضع تدافعي بكشانند و خود و طرفدارانشان را از موضع ركود و انفعالي موجود به موضع تهاجمي سوق دهند. واكنش مناسب نسبت به وضعيتپيشآمده، راهپيمائي در محكوميت توهين صورتگرفته و تأكيد روي شعارها و گزارههاي دموكراسيخواهانه امام خميني در آن و خلع سلاح جناح حاكم از اين نظر است. ضمن آنكه بايد كاملاً هوشيار بود چرا كه ممكن است نمايش هاي ديگري نيز در پيش باشد و يا اينكه نمايش موجود صحنهها و پروژههاي ديگري نيز چون اعترافگيري از كساني تحت عنوان عاملين اين توهين، دستگيري موسوي و يا تحتالشعاع قرار دادن اعتراضات مردمي در مراسم روزهاي ماه محرم در پي داشته باشد.
در پايان خوب است نكتهاي را اضافه كنم و آن اينكه، معلوم نيست ماشين استدلال و قضاوت برخي چگونه است كه براحتي با اين استدلال مقامات كشور كه تعيين مسؤولين نهادهاي حكومتي چون صدا و سيما لزوماً به معني تأييد برنامههاي آنها نيست (شانهخالي كردن از پاسخگوئي در برابر خطاهاي اينگونه سازمانها) كنار ميآيند اما عمل اشتباه كسان ناديدهاي كه خود را طرفدار جنبش سبز مينامند و ارتباط آنها با سران جنبش نيز قطع است به موسوي و كروبي نسبت داده و آنانرا خائن خطاب ميكنند.
1)يا اين صحنه همانگونه هست كه پخشكنندگاناش ميگويند و دانشجويان معترض منتسب به جنبش سبز اين اقدام را انجام دادهاند
2)يا اينكه عكس مورد نظر، در دستان نيروهاي طرفدار جناح حاكم بوده و در شلوغي و درگيريهاي صورتگرفته ميان دو طرف، از دست آنها بر زمين افتاده و زير دست و پا پاره شده است؛ پديدهاي كه به وفور در راهپيمائيهاي گوناگون چون 22 بهمن و روزهاي قدس پس از اتمام مراسم بر بستر مسيرهاي راهپيمائي قابل مشاهده است
3)و يا اينكه كل اين فيلم ساختگي بوده.
احتمال وقوع حالت اول نزديك به صفر است. چرا كه اولاً هيچ انگيزهاي در طرفداران جنبش سبز براي انجام چنين كاري (حتي در نزد آنانكه در خارج از كشور زندگي ميكنند و بعضاً از تصميمات امام خميني صدمه هم ديدهاند) محسوس و مشهود نيست و ثانياً هيچ فايدهاي از قبل اينچنين اقدامي براي جنبش سبز متصور نيست بلكه برعكس، اين عمل براي جنبش اعتراضي موجود سراسر هزينه است. وقوع حالت دوم بعيد نيست اما نحوه فيلمبرداري و حركت دوربين و دكور صحنه بگونهاي است كه حالت سوم را بسيار محتملتر از دو حالت ديگر ميكند.
واقعيت اين واقعه هر چه باشد نمايش آن در تلويزيون دولتي و جوسازيها و صحنهسازيهاي بعدي آن، بيترديد سناريوئي سياسي است كه قطعاً نتيجه عصبانيت از توهين به امام خميني نبوده و هدفاش محكوميت اين عمل نيست بلكه بدنبال بهرهبرداي قدرتطلبانه از آن است.
صحنهگردانان اين نمايش با اين اقدام خويش ثابت كردند گرچه در زبان سنگ امام علي را به سينه ميزنند ولي در عمل شاگردان با استعدادي براي عمر و عاص هستند. آنان با اين اقدام خويش، بدنبال ايجادتفرقه و اختلاف در جنبش سبز و ترديدافكني در نزد سران آن نسبت به بدنه جنبش از يكسو و ايجاد وحدت و انگيزه در طرف خودي از سوي ديگراند تا بدينترتيب معترضين را از موضع تهاجمي موجود به موضع تدافعي بكشانند و خود و طرفدارانشان را از موضع ركود و انفعالي موجود به موضع تهاجمي سوق دهند. واكنش مناسب نسبت به وضعيتپيشآمده، راهپيمائي در محكوميت توهين صورتگرفته و تأكيد روي شعارها و گزارههاي دموكراسيخواهانه امام خميني در آن و خلع سلاح جناح حاكم از اين نظر است. ضمن آنكه بايد كاملاً هوشيار بود چرا كه ممكن است نمايش هاي ديگري نيز در پيش باشد و يا اينكه نمايش موجود صحنهها و پروژههاي ديگري نيز چون اعترافگيري از كساني تحت عنوان عاملين اين توهين، دستگيري موسوي و يا تحتالشعاع قرار دادن اعتراضات مردمي در مراسم روزهاي ماه محرم در پي داشته باشد.
در پايان خوب است نكتهاي را اضافه كنم و آن اينكه، معلوم نيست ماشين استدلال و قضاوت برخي چگونه است كه براحتي با اين استدلال مقامات كشور كه تعيين مسؤولين نهادهاي حكومتي چون صدا و سيما لزوماً به معني تأييد برنامههاي آنها نيست (شانهخالي كردن از پاسخگوئي در برابر خطاهاي اينگونه سازمانها) كنار ميآيند اما عمل اشتباه كسان ناديدهاي كه خود را طرفدار جنبش سبز مينامند و ارتباط آنها با سران جنبش نيز قطع است به موسوي و كروبي نسبت داده و آنانرا خائن خطاب ميكنند.
۹ نظر:
سلام.
خوشحالم که دوباره برگشتید.
مدتی بود که کمکار شده بودید.
از تحلیل شما استفاده کردم.
چه خوبست آقایان موسوی و کروبی به استانداری تهران نامه بنویسند و درخواست مجوز نمایند تا راهپیمایی باشکوهی در محکومیت اهانت به امام خمینی برگزار کنند!
ممنون آقای پدرام
یک اتفاقی در این شرایط ملتهب افتاد که به نظرم پیام های روشنی به آمریکا ارائه بود
شورای نگهبان طرح افشای نقض حقوق بشر آمریکا را رد میکند و فردایش هم متکی مصاحبه ای می کند که ایران حاضر است اورانیوم خود را با شرایطی به آمریکا تحویل دهد.
جناب نعمتاللهي! ممنون
جناب محمدحسين!پيشنهاد بسيار مناسبي است و هر دوسويش (چه مجوز دادن و چه مجوز ندادن)براي جنبش سبز دستاورد و هر دوسويش براي جناح حاكم ضرر است
جنب مهدي م! درست است دراين شلوغي آنها فرصت يافتهاند كه اين كار را بكنند
انچه که مهم است طبعات دست اویز کردن این موضوع است فارغ از اینکه اصل ماجرا چه بوده دست اویزکردن ان تیغی دولبه است که تجربه نشان داده بیش از انکه بضرر جنبش سبز شود بضرر جناح مقابل تمام میشود زیرا سبزها مدعی هستند که دولت از سیره امام ره فاصله گرفته اند و "میزان رای ملت است" برایشان اهمیتی ندارد از طرفی سران اصلاحات از نزدیکان مورد اعتماد امام بوده اند، نکته دیگر اینکه طرف مقابل فراموش کرده که اعتراضات نه بر عملکرد امام است ونه به قانون اساسی بلکه درخواست معترضین التزام یکسان به همه مواد قانون اساسی است
فرمايش جنابعالي كاملاً درسته!
اينها همان عمر و عاصاند نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيش!
اب و برق و گاز مفتي كو؟
1400ساله هويتم رو ازم گرفتن.
من 1 ايرانيم
اهانت به امام خمینی اهانت به اسلام است اما برای اولین بار دشمن اسلام کفار و کمونیستها و صهیونیستها و غیره نیستند. الحمد لله دشمنان اسلام همین ایرانیان مسلمان خودمان هستند. مرحبا به امام خامنهای و جناب احمدینژاد دیگر احتیاج به ضد اسلامی خارجی نداریم و مثل خودرو در همین کشور عزیزمان ضد اسلامی تولید میکنیم. هرچقدر احمدینژاد و خامنهای بگن باز هم خودشان دو تا مخترع و تولید کننده ضد اسلامند.مرحبا مرحبا . خامنهای و احمدینژاد نباید به هیچ وجه اسم آیتالله عزیز امام خمینی را به زبان ببرند و اسم این روح خدا را ... نمایند.
سلام ، حق با شماست دوست عزيز!
واقعا چيزي كه روي اعصاب همه اين روزا پياده روي ميكنه صدا و سيماست!
شما رو به وبلاگم دعوت ميكنم :)
ارسال یک نظر