۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

روزسرنوشت!!؟(نويسنده: پ - ص)

این روزها بحث در مورد اتفاقات 22بهمن و غافلگیری سبزها بسیار است نوعی نگاه به وقایع آنروز حاکی از شکست یک طرف و پیروزی طرف دیگر است. این نگاه از هردو سو جدا از ماهیت اصلی حرکت اعتراضی و وجه غالب این جنبش است و از سوی افراطیون هر دو طرف تعریفی غیر واقع از آن میشود. از یک سو طرفداران افراطی دولت سعی در مخفی و مستور ماندن حقیقت این حرکت دارند و از هرگونه ابزاری سعی در آن دارند تا آنرا از ابراز نارضایتی و اعتراض بخش عظیمی از مردم به توطئه عده قلیلی مخالف و معاند برای براندازی تغییر داده و برخورد حکومت با آن را که از نوع مبارزه و جنگ با معاندین است توجیه کنند از سوی دیگر کسانی قصد دارند تا این حرکت را به انقلاب تشبیه و تبلیغاتی در این راستا انجام دهند از این رو وجه غالب این تبلیغات سرنوشت ساز تعریف کردن آن روز برای جنبش بوده و تقریبا همان تعریفی که طرف مقابل برای توجیه شیوه مقابله خشونت آمیز نیاز دارد میکنند.
در مورد حرکتی که به جنبش سبزها معروف شده باید گفت که آن حاصل مطالبات و خواسته‌های تلمبار شده و مسکوت مانده عده کثیری از مردم است که به‌لحاظ جامعه‌شناختی طبقه متوسط نامیده میشود. خصوصیات و شاخصه های این لایه طبقاتی در جامعه ایران که هم از نظر شکل‌گیری و هم از نظر عناصر جوان میباشد تقریبا همان خصوصیات طبقه متوسطی است که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا ظهور پیدا کرد با این تفاوت که بجای سرمایه‌دار صنعتی در چالش منافع بین این طبقه و سرمایه‌دار صنعتی دولت قرار دارد ( اکثر بنگاههای اقتصادی و کارخانجات دولتی‌اند) .
طبقه متوسط ایران که عناصر آن را بیشتر جوانان نسل دوم و سوم انقلاب تشکیل میدهند خواسته‌ها و مطالباتی چند وجهی دارند که به‌ علل مختلف مسکوت و نادیده گرفته شده. بعضی به‌واسطه ایدئولوژی حاکم و برخی بدلایل ضعف اقتصادی.
فضایی که در جریان انتخابات از جمله مناظره های کاندیدا ها بوجود آمد فرصت مناسبی برای علنی شدن و ابراز این نارضایتی‌های تلمبار شده ایجاد کرد اعتراضاتی که در کمال شعور و درک صحیح بگونه‌ای مسالمت‌آمیز صورت گرفت که با بی‌تدبیری عناصر رادیکال تبدیل به بحرانی شد که خارج شدن از آن بسیار سخت خواهد بود. در واقع مردم معترض که با آرامش و سکوت اعتراض خود را ابراز میکنند نه قصد جنگ دارند و نه قصد براندازی. پس اینکه چنین روزی را سرنوشت ساز این حرکت نامید از اساس اشکال دارد. مگر در روز 25 خرداد و یا روز قدس روز پیروزی این جنبش بود که سال روز انقلاب شکست آن باشد. مگر آن عواملی که منجر به نارضایتی و اعتراض شده از بین رفته که اعتراضات بلاموضوع شوند و یا اینکه گرفتن فرصت اعتراض از مردمی که مقبولیت دولت را به چالش کشیده‌اند بمعنی محو آنان است. هرزمان که فرصتی پیدا شود موج اعتراضات بمراتب تقویت شده به‌راه خواهد افتاد. پس انکار و پناهان بمعنی پایان آن نخواهد بود. از اینرو تبلیغ برای کمرنگ کردن آن حقیقت ماجرا را عوض نمیکند.
آنانی هم که سعی دارند این حرکت را انقلاب تعریف کنند سعی بیهوده دارند زیرا انقلاب‌ها پدیده‌ای از پیش طراحی شده نیستند و تحت شرایط و وجود عواملی ناگزیر به‌وقوع می‌پیوندند و نمیتوان آنرا از قبل مهندسی کرد. اگر چه انسداد یکی از عوامل مهم آن است.

۵ نظر:

محمدحسین گفت...

صرف نظر از تأثیرات آمدن یا نیامدن به خیابان، به نظر اینجانب از آنجایی که مراسماتی مثل 22 بهمن متولی رسمی دارد به شکل مضاعفی دست سبزها در آن بسته می شود. و مثل انتخابات از حضور آنها برای تلیغ مشروعیت استفاده می شود.
اگر که انتخابات متولیان قانونی دارد مراسمات روز قدس و سیزده آبان و 22 بهمن متولیان سنتی دارد و موکول شدن حضور سبزها در خیابان به معنی آن است که آنها از حضور مستقل و منفک عاجز هستند و می خواهند طفیلی وار در گوشه-کنار یک مراسم رسمی خود را سبز کنند.لذا معنی مصرحش این است که پیش از آغاز بازی، سبزها بازی را واگذار کرده اند و توانایی خود را برای ادارهء بعد از پیروزی در نزد افکار عمومی از دست داده اند.

پ ص گفت...

جناب محمد حسین از اینکه نوشته را خوانده اید سپاسگزارم
مسئله اصلی این است که عده ای بجای قبول واقعیت در صدد پنهان کردن انند بهرحال هر روزنه ای موقعیتی است برای اعلام اینکه انکار تلاشی بیهوده است بقول اقای عبدی بجای جمع مسئله باید بحل ان پرداخت سکه مردمسالاری دینی و غیر دینی دو رو دارد حق انتخاب و حق اعتراض
اگر حق اعتراض سلب شود هر مناسبتی که تصور کاهش برخورد خشونت امیزشود فرصت مناسبی خواهد بود برای اعلام اینکه هنوز هستم طفیلی بودن همیشه بد نیست گاهی موجب شفافیت میشود.

پرويز پدرام گفت...

همانگونه كه جناب پ - ص اشاره مي‌كنند نه وقايع روزهاي 25 خرداد و روز قدس و 13 آبان و ... پيروزي براي جنبش سبز بود و نه وقايع 22 بهمن شكست آن. در همه اين وقايع، ‌چيزي كه ثابت بود ابراز مخالفت جنبش سبز با جناح حاكم و تلاش جناح حاكم براي ممانعت از اين ابراز مخالفت با سياست چماق و هويج گنديده بوده است. اما بروشني مي توان ديد كه جناح حاكم موفق به اين كار نشده و حتي در 22 بهمن نيز مخالفت با جناح حاكم عليرغم همه تمهيدات پيدا و پنهان بروز و ظهور داشت و جناح حاكم چون موفق به ممانعت از تظاهرات مخافان در 22 بهمن نشد اينبار با سر و صداي بسيار سعي در مخفي نگهداشتن اين بروز و ظهور از طرفداران خود دارد. ناگفته نماند كه چون موج‌سواران سقوط نظام و از اين قبيل اهداف را براي 22 بهمن برساخته بودند حال كه چنين نشده برخي دم از شكست جنبش سبز مي‌زنند.
به نظر من جنبش سبز هر چند با افت و خيز، همچنان در حال پيشروي است. در كشوري كه زندگي، شغل، درآمد، آموزش، رفت و آمد و همه چيز جامعه به حكومت وابسته است و حكومت براي تداوم خود از هيچ ابزاري دريغ نمي‌كند و هيچگونه رودربايستي با كسي ندارد و كوچكترين اعتراضي را با زندانهاي طولاني و اعدام و گلوله و ... پاسخ مي‌دهد، 8 ماه تظاهرات اعتراضي نشان از عمق و اصالت آن اعتراضات دارد و بروز برخي اشتباهات و خطاها در اين چنين حركتهاي اعتراضي كه گونه‌هاي مختلف فكري آنهم بدون رهبري متمركز و بدون در اختيار داشتن كانالهاي ارتباطي مطمئن در آن حضور دارند امري طبيعي است.
سوء‌تفاهمات پيش‌آمده در پي وقايع 22 بهمن از آنجاست كه هميشه موج‌سواران خارج‌نشين براي اينچنين مناسباتي به ميل خود هدف تعيين مي‌كنند و آنگاه همه ما بر اساس همان به ارزيابي وقايع مي‌پردازيم. البته گوش خواباندن براي گفته‌ها و ارزيابي‌هاي خارج‌نشينان و عكس‌العمل‌هاي انفعالي به آن، بيش و پيش از همه در ميان خود حاكمان جاري و ساري است.

پ ص گفت...

جناب پدرام با سلام و درود مطلبی ارسال نموده ام اما بدلیل اشکالاتی که در زمان ارسال وجود داشت از ارسال موفق ان مطمئن نیستم

پدرام گفت...

جناب پ - ص
مطلبي دريافت نكرده ام. بهتر است به آدرسي كه در سبالاي صفحه است ايميل كنيد