درحاليكه در جريان مبارزات انتخاباتي رياستجمهوري دهم، عليرغم تظاهرات شبانه طرفداران نامزدها و همايشهاي شانه به شانه كمپينهاي انتخاباتي آنان كشور فضاي نسبتاً آرام و پرنشاطي را پشتسرگذاشت اما بدنبال اعلام نتايج انتخابات اين فضا بسرعت حالت بحراني بخود گرفت و وارد فاز خشونتهاي خياباني گرديد. علت اين وضعيت، ادعاي ميرحسين موسوي و طرفدارانش مبني بر جايگزينشدن بازنده انتخابات بجاي برنده آن از سوي برگزاركنندگان انتخابات است. آيا ميتوان اين ادعا را قرين به واقعيت دانست؟
نظر بر اينكه در اينمورد دادههاي اوليه قابل اعتمادي در دست نيست و آمار اعلامشده نيز توسط نهاد متهم به تقلب، ارائه شدهاست بنابراين بهمنظور انجام يك ارزيابي واقعبينانه ناچاراً بايد از روشهاي غيرمستقيم و دادههاي ثانويه بهره جست. مروري بر وقايع روز قبل از انتخابات تاكنون ميتواند برخي از اين دادهها را در اختيار قرار دهد(درپينوشت يادداشت، عمدهترين محورهاي اين وقايع ارائه شده است). در اين وقايع دونكته مهم برجسته است: يكي اينكه، درعملكرد وزارت كشور و درستي آمار اعلامي آن، ترديدها و ابهامات جدي وجود دارد و ديگري آنكه، آقاي موسوي به تقلب در انتخابات و جايگزينشدن بازنده بجاي برنده يقين دارد و نه شك. واكنشهاي غيرمنتظره و بيسابقهاي كه او قبل و بعد از اعلام نتايج از خود بروز داد تناسبي با ترديد در اين زمينه ندارد بلكه همه حاكي از يقين است.
آيا آقاي موسوي بر اساس نظرسنجيها و گزارش ناظراني كه بر سر صندوقها داشته خود را برنده قطعي انتخابات ناميد؟ آيا فضاي غالب موجود به نفع او در شهرهاي بزرگ بهويژه تهران بود كه اين تصور را در او ايجاد كرد كه برنده قطعي انتخابات است؟ آيا انبوه جمعيت حاضر در مسافرتهاي استاني آقاي موسوي بود كه او را از برندهبودن در انتخابات مطمئن كرد؟ آيا عدم صدور كارت براي ناظران و يا اخراج آنها از شعب اخذ رأي در هنگام شمارش آراء و همچنين عدم حضور آنان در مرحله تجميع آراء بود كه باعث شد آقاي موسوي به اين نتيجه برسد كه تقلب شدهاست؟
به نظر من پاسخ سؤالات فوق منفي است. فردي چون ميرحسين موسوي كه 8 سال در كار اجرا بوده و آشنا با لختي بروكراسي اداري و پيچيدگيهاي موجود در فرآيندهاي انتخاباتي كشور است، هر چند كه ممكن است بر اساس اين شواهد در درستي نتايج اعلامشده شبهه داشتهباشد اما بعيد است كه صرفاً با اتكاء به اين شواهد خود را برنده قطعي انتخابات بداند و آنرا قبل از انتشار رسمي نتايج، رأساً اعلام نمايد و يا به استناد آنها، واكنشهاي راديكالي كه اين روزها شاهد آن بوديم از او بروز كند. آقاي موسوي هشت سال در حساسترين شرايط نخستوزير ايران بوده و در 30سال گذشته در بسياري از شوراها و مجامع مهم كشور حضور داشتهاست، لذا با بسياري از شخصيتها و نهادهاي مهم كشوري و لشكري ارتباطات نزديكي داشته و دارد. از سوي ديگر آقاي هاشمي نيز كه به هردليلي علاقهاي به ادامه كار آقاي احمدينژاد ندارد از اشخاص بانفوذ نظام بوده و روابطي بسيار وسيعتر و عميقتر از آقاي موسوي با شخصيتها و نهادهاي مهم كشوري و لشكري دارد. اين دو فاكتور، ميتواند اطلاعات مهمي را در اختيار آقاي موسوي قرار داده باشد تا او اينچنين از پيروزي قطعي خود سخن بگويد و عليرغم همه هزينهها بر آن اصرار ورزد. اگر تئوري توطئه اعم از داخلي و خارجي را كنار بگذاريم بايد گفت به نظر ميرسد ميرحسين موسوي رازهاي پشت پردهاي از تقلب در انتخابات دارد كه به هر دليلي فعلاً آنرا علني نميكند و سعي مينمايد از طريق روال عادي مسأله را فيصله دهد. تأكيد او در صبح روز رأيگيري بر اينكه تعهد ميدهد از آراء مردم صيانت كند، به جلو انداحتن مصاحبه مطبوعاتياش و برنده قطعي دانستن خويش پيش از ارائه آمار رسمي از سوي وزارت كشور و دست زدن به حركاتي راديكال و بيسابقه در درون نظام جمهوري اسلامي در اعتراض به نتايج انتخابات؛ نشانههاي روشن اين ادعا است.
از سوي ديگر، همراهي و همكاري خودجوش، فعالانه و بيسابقه جامعه با آقاي موسوي در پيگيري ادعاي تقلب در انتخابات، شاهد محكم و اطمينانبخش ديگري در تأييد ادعاي او است. در اهميت اين مسأله همين بس كه در انتخابات رياستجمهوري گذشته، انتخابات شوراهاي سوم و انتخابات مجلس هشتم نيز از سوي برخي ادعاي تقلب در انتخابات مطرح شد اما واكنشي در جامعه برنيانگيخت. همچنين در مرحله دوم انتخابات رياستجمهوري نهم فاصله فرد بازنده از برنده، 7 ميليون بود ولي همه آنرا پذيرفتند اما در انتخابات اخير عليرغم اينكه فاصله فرد اول و دوم، نزديك دوبرابر آن يعني 12ميليون اعلام شد اينهمه اعتراض و تنش اجتماعي و حتي خونريزي درپيداشت. جالب است كه روزنامه كيهان در يكي از شمارههاي اخير خود چنين نوشته است: تصور بر اين بود كه اگر فاصله آراء 12ميليون باشد كسي متعرض نتايج نخواهد شد!
بنابراين ادعاي تقلب در انتخابات رياستجمهوري دهم را بگونهاي كه در آن جاي برنده و بازنده عوض شدهباشد ميتوان قرين به واقعيت دانست.
در پايان مناسب است نكتهاي را در باب تحولات اخير اضافهكنم. همانگونه كه در اوايل ورود آقاي موسوي به انتخابات و انصراف آقاي خاتمي، در مطلبي با عنوان موسوي يا كروبي؟ عرضكردم: "با ورود آقاي موسوی به قدرت، توازن قوا در ایران به شکل معنیداری به نفع او تغییریافته و تفکیک قوائی ناخواسته هر چند نیمبند شکل خواهدگرفت و در این میان هزینههائی نیز مانند همانی که برای حضور آقای خاتمی متصوراست حتی بیشتر از آن به جامعه تحمیل خواهدگردید. در واقع نهتنها آمدن آقای موسوی کمهزینهتر از آقای خاتمی نخواهدبود بلکه بهجهت ویژگیهای خاصی که او دارد و پایمردی منحصربهفردی که در امور سیاسی از او نشان ميدهند این هزینهها و دعواها بیشتر و عمیقتر بوده و حتی ممکن است کار را به جاهای باریک بکشاند". اينك با اشتباهي كه جناح حاكم در جريان انتخابات اخير مرتكبشد پيشبيني فوقالذكر بسيار زودتر از آنچه تصور ميكردم به وقوع پيوست. اما اگر آقاي موسوي به عنوان فرد برنده هم معرفي ميشد دير يا زود چنين وقايعي بهشكلي ديگر حادث ميگرديد. بنابراين بايد توجهداشت كه در وقايع اخير مسأله جابجائي آراء، در درجه دوم اهميت قراردارد. مؤلفه مهم در تحولات اخير، عدم پيشبيني و غفلت جناح حاكم از احتمال تغيير در موازنه قوا به نفع ميرحسين موسوي است. آنان با تصور اينكه موسوي رقيبي آسان، سربهزير و بيپايگاه است فضا را بازكردند تا او جايگزين خاتمي شود و متناسب با همان توهم انتخابات را نيز مديريت كردند اما امروز با پديدهاي مواجه شدهاند كه شايد بدبينترين استراتژيستهايشان نيز آنرا در سناريوهاي خود نديده بودند. بحران اخير، علائم تغيير در موازنه قواست كه خود را در شكل اعتراض به تقلب در انتخابات نشان ميدهد. البته ميرحسين با هدف تغيير در موازنه قوا وارد عرصه نشد، ولي ويژگيهائي در او نهفته است و شرايطي در جامعه امروز ايران مستقر است كه اين امر را بطور طبيعي بر او تحميل ميكند.
----------------------------------------
آيا آقاي موسوي بر اساس نظرسنجيها و گزارش ناظراني كه بر سر صندوقها داشته خود را برنده قطعي انتخابات ناميد؟ آيا فضاي غالب موجود به نفع او در شهرهاي بزرگ بهويژه تهران بود كه اين تصور را در او ايجاد كرد كه برنده قطعي انتخابات است؟ آيا انبوه جمعيت حاضر در مسافرتهاي استاني آقاي موسوي بود كه او را از برندهبودن در انتخابات مطمئن كرد؟ آيا عدم صدور كارت براي ناظران و يا اخراج آنها از شعب اخذ رأي در هنگام شمارش آراء و همچنين عدم حضور آنان در مرحله تجميع آراء بود كه باعث شد آقاي موسوي به اين نتيجه برسد كه تقلب شدهاست؟
به نظر من پاسخ سؤالات فوق منفي است. فردي چون ميرحسين موسوي كه 8 سال در كار اجرا بوده و آشنا با لختي بروكراسي اداري و پيچيدگيهاي موجود در فرآيندهاي انتخاباتي كشور است، هر چند كه ممكن است بر اساس اين شواهد در درستي نتايج اعلامشده شبهه داشتهباشد اما بعيد است كه صرفاً با اتكاء به اين شواهد خود را برنده قطعي انتخابات بداند و آنرا قبل از انتشار رسمي نتايج، رأساً اعلام نمايد و يا به استناد آنها، واكنشهاي راديكالي كه اين روزها شاهد آن بوديم از او بروز كند. آقاي موسوي هشت سال در حساسترين شرايط نخستوزير ايران بوده و در 30سال گذشته در بسياري از شوراها و مجامع مهم كشور حضور داشتهاست، لذا با بسياري از شخصيتها و نهادهاي مهم كشوري و لشكري ارتباطات نزديكي داشته و دارد. از سوي ديگر آقاي هاشمي نيز كه به هردليلي علاقهاي به ادامه كار آقاي احمدينژاد ندارد از اشخاص بانفوذ نظام بوده و روابطي بسيار وسيعتر و عميقتر از آقاي موسوي با شخصيتها و نهادهاي مهم كشوري و لشكري دارد. اين دو فاكتور، ميتواند اطلاعات مهمي را در اختيار آقاي موسوي قرار داده باشد تا او اينچنين از پيروزي قطعي خود سخن بگويد و عليرغم همه هزينهها بر آن اصرار ورزد. اگر تئوري توطئه اعم از داخلي و خارجي را كنار بگذاريم بايد گفت به نظر ميرسد ميرحسين موسوي رازهاي پشت پردهاي از تقلب در انتخابات دارد كه به هر دليلي فعلاً آنرا علني نميكند و سعي مينمايد از طريق روال عادي مسأله را فيصله دهد. تأكيد او در صبح روز رأيگيري بر اينكه تعهد ميدهد از آراء مردم صيانت كند، به جلو انداحتن مصاحبه مطبوعاتياش و برنده قطعي دانستن خويش پيش از ارائه آمار رسمي از سوي وزارت كشور و دست زدن به حركاتي راديكال و بيسابقه در درون نظام جمهوري اسلامي در اعتراض به نتايج انتخابات؛ نشانههاي روشن اين ادعا است.
از سوي ديگر، همراهي و همكاري خودجوش، فعالانه و بيسابقه جامعه با آقاي موسوي در پيگيري ادعاي تقلب در انتخابات، شاهد محكم و اطمينانبخش ديگري در تأييد ادعاي او است. در اهميت اين مسأله همين بس كه در انتخابات رياستجمهوري گذشته، انتخابات شوراهاي سوم و انتخابات مجلس هشتم نيز از سوي برخي ادعاي تقلب در انتخابات مطرح شد اما واكنشي در جامعه برنيانگيخت. همچنين در مرحله دوم انتخابات رياستجمهوري نهم فاصله فرد بازنده از برنده، 7 ميليون بود ولي همه آنرا پذيرفتند اما در انتخابات اخير عليرغم اينكه فاصله فرد اول و دوم، نزديك دوبرابر آن يعني 12ميليون اعلام شد اينهمه اعتراض و تنش اجتماعي و حتي خونريزي درپيداشت. جالب است كه روزنامه كيهان در يكي از شمارههاي اخير خود چنين نوشته است: تصور بر اين بود كه اگر فاصله آراء 12ميليون باشد كسي متعرض نتايج نخواهد شد!
بنابراين ادعاي تقلب در انتخابات رياستجمهوري دهم را بگونهاي كه در آن جاي برنده و بازنده عوض شدهباشد ميتوان قرين به واقعيت دانست.
در پايان مناسب است نكتهاي را در باب تحولات اخير اضافهكنم. همانگونه كه در اوايل ورود آقاي موسوي به انتخابات و انصراف آقاي خاتمي، در مطلبي با عنوان موسوي يا كروبي؟ عرضكردم: "با ورود آقاي موسوی به قدرت، توازن قوا در ایران به شکل معنیداری به نفع او تغییریافته و تفکیک قوائی ناخواسته هر چند نیمبند شکل خواهدگرفت و در این میان هزینههائی نیز مانند همانی که برای حضور آقای خاتمی متصوراست حتی بیشتر از آن به جامعه تحمیل خواهدگردید. در واقع نهتنها آمدن آقای موسوی کمهزینهتر از آقای خاتمی نخواهدبود بلکه بهجهت ویژگیهای خاصی که او دارد و پایمردی منحصربهفردی که در امور سیاسی از او نشان ميدهند این هزینهها و دعواها بیشتر و عمیقتر بوده و حتی ممکن است کار را به جاهای باریک بکشاند". اينك با اشتباهي كه جناح حاكم در جريان انتخابات اخير مرتكبشد پيشبيني فوقالذكر بسيار زودتر از آنچه تصور ميكردم به وقوع پيوست. اما اگر آقاي موسوي به عنوان فرد برنده هم معرفي ميشد دير يا زود چنين وقايعي بهشكلي ديگر حادث ميگرديد. بنابراين بايد توجهداشت كه در وقايع اخير مسأله جابجائي آراء، در درجه دوم اهميت قراردارد. مؤلفه مهم در تحولات اخير، عدم پيشبيني و غفلت جناح حاكم از احتمال تغيير در موازنه قوا به نفع ميرحسين موسوي است. آنان با تصور اينكه موسوي رقيبي آسان، سربهزير و بيپايگاه است فضا را بازكردند تا او جايگزين خاتمي شود و متناسب با همان توهم انتخابات را نيز مديريت كردند اما امروز با پديدهاي مواجه شدهاند كه شايد بدبينترين استراتژيستهايشان نيز آنرا در سناريوهاي خود نديده بودند. بحران اخير، علائم تغيير در موازنه قواست كه خود را در شكل اعتراض به تقلب در انتخابات نشان ميدهد. البته ميرحسين با هدف تغيير در موازنه قوا وارد عرصه نشد، ولي ويژگيهائي در او نهفته است و شرايطي در جامعه امروز ايران مستقر است كه اين امر را بطور طبيعي بر او تحميل ميكند.
----------------------------------------
پينوشت: عمدهترين محورهاي وقايع اخير انتخابات:
1- از يك روز قبل از انتخابات، شبكه اس.ام.اس كشور قطع شد كه تاكنون نيز ادامه يافتهاست.
2- صبح روز رأيگيري ميرحسين موسوي بههنگام انداختن رأي خود به صندوق، انگشتان خود را بهعلامت پيروزي بالابرد و پس از آن در مصاحبه مطبوعاتياش تأكيدكرد كه تعهد ميدهد از آراء مردم صيانت كند.
3- در ساعات اوليه بعدازظهر روز رأيگيري، تعداد قابلتوجهي از سايتهاي خبري و تحليلي طرفدار آقاي موسوي فيلتر و يا توقيف شدند.
4- چندين ساعت قبل از پايان زمان رسمي اخذ رأي، چند سايت طرفدار آقاي احمدينژاد نتايجي مشابه آنچه كه بعداً از سوي وزارت كشور اعلام شد منتشر كرده و مدعي پيروزي آقاي احمدينژاد در مرحله اول شدند.
5- برخلاف رويه سالهاي گذشته كه بهمنظور بالاتر بردن هرچه بيشتر نرخ مشاركت، انتخابات تا ساعات پاياني شب نيز تمديد ميشد اما در انتخابات اخير بهنظر ميرسيد وزارت كشور براي اتمام رأيگيري عجله دارد و لذا رأيگيري عليرغم وجود صفهاي طولاني منتظر رأيدادن در ساعت 10 شب پايان يافت.
6- بدنبال اتمام زمان رأيگيري، ستاد آقاي موسوي كه قبلاً اعلام كردهبود مصاحبه مطبوعاتي او در ساعت 14روز شنبه برگزار خواهدشد اعلام نمود اين مصاحبه به ساعت 5/11شب روز جمعه (روز رأيگيري) تغيير يافتهاست. آقاي موسوي نيز همان موقع (5/1ساعت پس از پايان زمان رأيگيري) در مصاحبه مطبوعاتي شركت و بر اينكه او پيروز قطعي انتخابات با فاصله زياداست تأكيدكرد و خواستار آمادگي طرفدارانش براي جشن پيروزي شد.
7- در ساعات اوليه بامداد روز شنبه (چند ساعت پس از پايان زمان اخذ رأي)، آقاي محسن مخملباف در تماسي تلفني با صداي آمريكا اعلام كرد كه چون ستاد اصلاحطلبان آقاي موسوي (ستاد قيطريه كه با توجه به امكانات اينترنتي مجهز آن ظاهراً محل تجميع آراء آقاي موسوي بوده) بسته شدهاست لذا او را مأمور كردهاند تا اين مطلب را به اطلاع مردم برساند كه بر اساس گزارش ناظران ستاد آقاي موسوي در سراسر كشور، آقاي موسوي برنده انتخابات در مرحله اول است و اين موضوع به دفتر رهبري نيز اعلام شدهاست.
8- وزارت كشور در فرداي روز انتخابات، آقاي احمدينژاد را با كسب حدود 63 درصد آراء برنده انتخابات اعلام كرد. مقايسه نسبت آراء نامزدها در راندهاي مختلف اعلام نتايج، نكته غيرعادي را به نمايش ميگذارد كه ساختگي بودن نتايج اعلامي را دامن ميزند. با كنارهمقراردادن آراء نامزدها بصورت دو به دو در محورهاي مختصات دو بعدي، مشاهده ميشود كه خطي نسبتاً مستقيم شكل ميگيرد كه پديدهاي كاملاً غيرطبيعي است و ميتواند گواهي بر ساختگي بودن آمار اعلامي باشد.
9- بدنبال اعلام نتايجي برعكس گفتههاي آقاي موسوي از سوي وزارت كشور، او بهمنظور استمداد از مراجع عظام نامهاي كه عبارت آغازين آن "انا لله و انا اليه راجعون" بود خطاب به آنها نوشته و با اشاره به تقلب در انتخابات و تأكيد بر اينكه اميدي به قوهقضائيه ندارد خواستار آن شد كه علما در اينمورد به مسؤولين تذكر لازم را بدهند. آقاي موسوي همچنين در پيامي به ملت ضمن متهمكردن برگزاركنندگان انتخابات به خيانت در امانت، گفت كه تسليم صحنهآرائي خطرناك موجود نخواهدشد و رازهاي پشتپرده انتخابات را افشاء خواهدكرد.
10- با اعلام نتايج انتخابات و اعتراض آقاي موسوي و طرفدارانش به آن، ستادهاي او پلمپ شدند، سايتهاي اطلاعرسانياش فيلتر گرديدند، روزنامه كلمهسبز توقيفشد و درگيريهائي بين طرفداران آقاي موسوي و نيروهاي انتظامي و امنيتي در تهران و برخي ديگر از شهرهاي كشور رويداد. بدنبال اين وقايع و عليرغم رايزنيهاي صورتگرفته، آقاي موسوي ضمن دعوت مردم به ادامه تظاهرات اعتراضي، در اقدامي بيسابقه در نظام جمهوري اسلامي مردم را به راهپيمائي دعوتكرد و در سخنراني خود در جمع ميليوني اين راهپيمائي گفت كه براي پرداخت هرگونه هزينهاي در جهت مقابله با وضعيت پيشآمده، آماده است.
11- با تشديد درگيريها و تنشها، لحن بيانيههاي آقاي موسوي نيز تندتر و عريانتر شد. حتي او كشتهشدگان درگيريهاي اخير را كه مقامات رسمي آنها را اراذل و اوباش مينامند، شهيد ناميد و از مردم خواست براي آنان مراسم سوگواري برگزار نمايند.
12- رئيس ستاد انتخابات كشور در مصاحبهاي تلويزيوني، اعلام كرد كه وزارت كشور نميتواند آمار صندوقها را در اختيار نامزدها قرار دهد.
1- از يك روز قبل از انتخابات، شبكه اس.ام.اس كشور قطع شد كه تاكنون نيز ادامه يافتهاست.
2- صبح روز رأيگيري ميرحسين موسوي بههنگام انداختن رأي خود به صندوق، انگشتان خود را بهعلامت پيروزي بالابرد و پس از آن در مصاحبه مطبوعاتياش تأكيدكرد كه تعهد ميدهد از آراء مردم صيانت كند.
3- در ساعات اوليه بعدازظهر روز رأيگيري، تعداد قابلتوجهي از سايتهاي خبري و تحليلي طرفدار آقاي موسوي فيلتر و يا توقيف شدند.
4- چندين ساعت قبل از پايان زمان رسمي اخذ رأي، چند سايت طرفدار آقاي احمدينژاد نتايجي مشابه آنچه كه بعداً از سوي وزارت كشور اعلام شد منتشر كرده و مدعي پيروزي آقاي احمدينژاد در مرحله اول شدند.
5- برخلاف رويه سالهاي گذشته كه بهمنظور بالاتر بردن هرچه بيشتر نرخ مشاركت، انتخابات تا ساعات پاياني شب نيز تمديد ميشد اما در انتخابات اخير بهنظر ميرسيد وزارت كشور براي اتمام رأيگيري عجله دارد و لذا رأيگيري عليرغم وجود صفهاي طولاني منتظر رأيدادن در ساعت 10 شب پايان يافت.
6- بدنبال اتمام زمان رأيگيري، ستاد آقاي موسوي كه قبلاً اعلام كردهبود مصاحبه مطبوعاتي او در ساعت 14روز شنبه برگزار خواهدشد اعلام نمود اين مصاحبه به ساعت 5/11شب روز جمعه (روز رأيگيري) تغيير يافتهاست. آقاي موسوي نيز همان موقع (5/1ساعت پس از پايان زمان رأيگيري) در مصاحبه مطبوعاتي شركت و بر اينكه او پيروز قطعي انتخابات با فاصله زياداست تأكيدكرد و خواستار آمادگي طرفدارانش براي جشن پيروزي شد.
7- در ساعات اوليه بامداد روز شنبه (چند ساعت پس از پايان زمان اخذ رأي)، آقاي محسن مخملباف در تماسي تلفني با صداي آمريكا اعلام كرد كه چون ستاد اصلاحطلبان آقاي موسوي (ستاد قيطريه كه با توجه به امكانات اينترنتي مجهز آن ظاهراً محل تجميع آراء آقاي موسوي بوده) بسته شدهاست لذا او را مأمور كردهاند تا اين مطلب را به اطلاع مردم برساند كه بر اساس گزارش ناظران ستاد آقاي موسوي در سراسر كشور، آقاي موسوي برنده انتخابات در مرحله اول است و اين موضوع به دفتر رهبري نيز اعلام شدهاست.
8- وزارت كشور در فرداي روز انتخابات، آقاي احمدينژاد را با كسب حدود 63 درصد آراء برنده انتخابات اعلام كرد. مقايسه نسبت آراء نامزدها در راندهاي مختلف اعلام نتايج، نكته غيرعادي را به نمايش ميگذارد كه ساختگي بودن نتايج اعلامي را دامن ميزند. با كنارهمقراردادن آراء نامزدها بصورت دو به دو در محورهاي مختصات دو بعدي، مشاهده ميشود كه خطي نسبتاً مستقيم شكل ميگيرد كه پديدهاي كاملاً غيرطبيعي است و ميتواند گواهي بر ساختگي بودن آمار اعلامي باشد.
9- بدنبال اعلام نتايجي برعكس گفتههاي آقاي موسوي از سوي وزارت كشور، او بهمنظور استمداد از مراجع عظام نامهاي كه عبارت آغازين آن "انا لله و انا اليه راجعون" بود خطاب به آنها نوشته و با اشاره به تقلب در انتخابات و تأكيد بر اينكه اميدي به قوهقضائيه ندارد خواستار آن شد كه علما در اينمورد به مسؤولين تذكر لازم را بدهند. آقاي موسوي همچنين در پيامي به ملت ضمن متهمكردن برگزاركنندگان انتخابات به خيانت در امانت، گفت كه تسليم صحنهآرائي خطرناك موجود نخواهدشد و رازهاي پشتپرده انتخابات را افشاء خواهدكرد.
10- با اعلام نتايج انتخابات و اعتراض آقاي موسوي و طرفدارانش به آن، ستادهاي او پلمپ شدند، سايتهاي اطلاعرسانياش فيلتر گرديدند، روزنامه كلمهسبز توقيفشد و درگيريهائي بين طرفداران آقاي موسوي و نيروهاي انتظامي و امنيتي در تهران و برخي ديگر از شهرهاي كشور رويداد. بدنبال اين وقايع و عليرغم رايزنيهاي صورتگرفته، آقاي موسوي ضمن دعوت مردم به ادامه تظاهرات اعتراضي، در اقدامي بيسابقه در نظام جمهوري اسلامي مردم را به راهپيمائي دعوتكرد و در سخنراني خود در جمع ميليوني اين راهپيمائي گفت كه براي پرداخت هرگونه هزينهاي در جهت مقابله با وضعيت پيشآمده، آماده است.
11- با تشديد درگيريها و تنشها، لحن بيانيههاي آقاي موسوي نيز تندتر و عريانتر شد. حتي او كشتهشدگان درگيريهاي اخير را كه مقامات رسمي آنها را اراذل و اوباش مينامند، شهيد ناميد و از مردم خواست براي آنان مراسم سوگواري برگزار نمايند.
12- رئيس ستاد انتخابات كشور در مصاحبهاي تلويزيوني، اعلام كرد كه وزارت كشور نميتواند آمار صندوقها را در اختيار نامزدها قرار دهد.
۳ نظر:
به نظر من این بازی برای "متقلبین" باخت - باخت است.
چه تن به خواسته ی معترضین بدهند و انتخابات را باطل کنند، چه بی توجهی کنند و اسب خود برانند.
با نظر شما بنا بر "بر هم خوردن توازن قوا به نفع موسوی" خیلی موافقم.
با سلام
به روزم با چو فردا برآید بلند آفتاب
در:اندازه این یک بغل سلام
یا همان:separouk
پس اين كليد را كي بكار خواهد گرفت و اين معما را كي برملا خواهد كرد؟
ارسال یک نظر