۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

آيا از دروغ‌گفتن و شكنجه گذشته گريزي هست؟

محمدعلي رجائي كسي كه پس از گذشت بيش از ريع قرن از مرگ او، نوجوان ده پانزده ساله‌اي در فيلم تبليغاتي رئيس دولت نهم مدعي استشمام بوي او با ديدن دكتر احمدي‌نژاد مي‌شود!!! بايد خدا را شكر كند كه امروز زنده نيست تا نامزد شود و دوران او نيز مشمول شكنجه و پرونده‌سازي و افشاگري آقاي احمدي‌نژاد قرار گيرد. دكتر احمدي‌نژاد كه اين روزها از هر سو با بدل بهتر از اصل شعارهاي خود مواجه گرديده و در حال فيتيله‌پيچ شدن است به خلاف‌واقع‌گوئي‌هاي آشكار و نيز شكنجه نمودن گذشته‌هاي دور و نزديك روي آورده و سعي دارد از 16سال گذشته كه چند روزي است آنرا به 24 سال تمديد كرده اعتراف بگيرد كه آن سالها سراسر بدي و فساد و خيانت و ... بوده‌اند. اي‌كاش فتحعلي‌شاه قاجار امروز زنده بود و نامزد رياست‌جمهوري مي‌شد و شوراي نگهبان نيز صلاحيت او را به اشتباه تأييد مي‌كرد تا رئيس دولت، اينقدر به زحمت نمي‌افتاد و براحتي مي‌توانست رقيب خود را شكست دهد.
كسي كه نامزد انتخابات مي‌شود اگر سابقه تصدي آن پستي كه براي آن نامزد شده نداشته باشد ولي چنين سابقه‌اي در پرونده رقيب او موجود باشد كاري بس راحت در رقابتهاي انتخاباتي در پيش‌رو خواهد داشت چرا كه ميتواند براحتي، عملكرد رقيب خود را به باد انتقاد گرفته و اشكالات او را رديف نمايد و بدون آنكه نيازي به ارائه برنامه داشته باشد هدف خود را برطرف كردن اشكالات موجود در عملكرد رقيب ذكر كند. اين همان كاري است كه آقاي احمدي‌نژاد نيز چهار سال پيش با آب و تاب فراوان انجام داد و آنرا با روتوشي بنام "ما‌ميتوانيم" به جامعه قالب كرد. اما ورود به انتخابات براي آنكسي‌كه سابقه فعاليت در آن زمينه را دارد سخت‌تر است چرا كه او در رقابتي كه در جريان است بايد از عملكرد قبلي خود نيز دفاع كند. اين سختي براي كسي‌كه در حال حاضر مشغول فعاليت در پست مورد رقابت هست ابعادي بسيار شديدتر، پيچيده‌تر، مستندتر و زنده‌تر پيدا مي‌كند و اگر او كارنامه مناسبي نداشته باشد در بد مخمصه‌اي گرفتار مي‌شود كه نتيجه طبيعي آن، تلاش براي فرار از اين قربانگاه است كه دم‌دست‌ترين گريزگاه در اين ميان، ‌متوسل شدن به دروغ و يا شكنجه‌كردن گذشته جهت اعتراف‌گيري از آن در نفي رقباست.
شواهد و قرائن روشن حاكي از آن است كه آقاي احمدي‌نژاد نيز اين‌روزها در چنين مخمصه‌اي گرفتار آمده و در حال چوب خوردن از همان پديده‌اي است كه چهار سال پيش نان آنرا خورده و به كاخ رياست‌جمهوري راه يافته بود. ولي او بجاي اينكه بگويد چهار سال پيش قول داده بود چه كند و اينك چه كرده؛ براي گريز از اين قربانگاه و از دست‌ندادن نعمت نوكري مردم! نخست شروع به غلو كردن و دروغ گفتن درباره عملكرد خود نمود و در يكي دو روز اخير آنرا با شكنجه گذشته تكميل نموده و با عصبانيت تمام مشغول اعتراف‌گيري از گذشته عليه رقباست.
- دكتر احمدي‌نژاد كه چهار سال پيش ادعا مي‌كرد مردم و نظام ما بهترين است و مشكل ما يك گروهي از مديران هستند كه كشور را مال خود و ميراث خود مي‌دانند؛ اينك خود و يارانش (كه او نفت را بجاي سفره مردم سر سفره برخي از آنان برده و با رجزخواني‌هاي خويش عليه ديگران باعث ارضاء عقده‌هاي برخي ديگر از آنها شده)، رياست‌جمهوري را ميراث خود دانسته و با دروغ و نيرنگ و رشوه‌دادن به مردم با پول خود مردم، به‌دنبال حفظ آن به هر قيمتي هستند.
- او كه مدعي بود ثبات اقتصادي و برنامه‌ براي كشاورزان، كارگران، كارمندان و تجار و بازاريان نيست و امنيت‌خاطر و يك برنامه با ثبات ندارند؛ اينك با واردات بي‌رويه كالاهاي مصرفي از چين و مصر و هند و پاكستان، آنان را به خاك سياه نشانده و چشم‌انداز مبهمي براي آنان از آينده تصوير كرده است.
- او كه مي‌گفت شيوه مديريت بانكها كه با هزينه بالا و بازده كم اداره مي‌شود، پدر كشور را در آورده است؛ موفق شد! مطالبات معوقه سيسم بانكي از وام‌گيرندگان را به رقم بي‌سابقه 38 ميليارد دلار كه نزديك 15 درصد توليد ناخالص داخلي است برساند.
- او كه فرياد مي‌زد فضايي در كشور است كه همه حالت عصبي دارند و آرامش نيست و كسي نمي‌تواند براي زندگي خود برنامه‌ريزي كند؛ به جائي رسيد كه براي دولت حدود 30 نفره خود نيز نتوانست برنامه‌ريزي كند و روزي نبود كه وزيري و مديري در آستانه استعفاء و اخراج و عزل و تعويض نباشد.
- او كه تذكر مي‌داد مردم به حرفهاي مسئولان اعتماد ندارند و شكاف بين ملت و دولت افزايش يافته و به مرحله بحراني رسيده؛ آنقدر و آنچنان خلاف‌واقع‌هاي آشكار گفت كه امروز رئيس‌جمهوري اسلامي ايران، با صراحت تمام و بصورتي بي‌سابقه در محافل رسانه‌اي رسمي و غيررسمي و حتي از سوي مراجع ديني به دروغ‌گوئي متهم مي‌شود و مسأله آنقدر آشكار است كه كسي نيز ياراي دفاع از او در اين زمينه را ندارد.
- او كه در سال 84 گفته بود شهرداري تهران در رأس سازمانهاي متخلف و شكايت‌خيز بود و الان تقريبا صفر است؛ با گذشت نزديك چهار سال، هنوز نتوانسته جواب قانع‌كننده‌اي به ابهام مطرح شده درباره مستند نبودن 300 ميليارد تومان هزينه در شهرداري تهران در زمان شهرداري خود، بدهد.
- او كه ناراحت بود از اينكه حداقل حقوق ١٢٧هزار تومان است ولي خط فقر ١٩٠هزار تومان؛ سياستهايش آنچنان ميان اين‌دو شكاف ايجاد كرده كه چاره‌اي جز ممانعت از انتشار خط فقر، پيش‌روي خود نمي‌يابد.
- او كه قول داده بود از كساني كه از او انتقاد مي‌كنند تشكر كند و به آنان هديه بدهد؛ به روزنامه كيهان كه اصلي‌ترين و جدي‌ترين مدافع او بود و هست هديه داد و وزارت ارشادش روزنامه ياس‌نو را پس از انتشار يك‌شماره از آن توقيف كرد.
- او كه در ادعائي روشنفكرانه مي‌گفت تا زماني‌كه ازدواج، مسكن و نيازهاي مردم را برطرف نكنيم نمي‌توان با ناهنجاري‌هاي اجتماعي برخورد كرد و آنها را سايه عدالت مي‌خواند و بر ارتقاء امنيت اجتماعي از طريق مدارا با مردم تأكيد مي‌نمود؛ به محض ورود به قدرت پاي گشت‌هاي ارشاد را به زندگي مردم باز كرد و آنچنان سياستي در بخش مسكن در پيش گرفت كه باعث شد بر اساس اعلام وزارت مسكن خودش، در تهران قيمت مسكن در طي دوره 84 تا 87، بيش از 200 درصد رشد كند. در حاليكه اين رشد براي دوره مشابه قبلي فقط 35 درصد بود.
- او كه دولت را هادي و راهبر مي‌دانست و معتقد بود كه كارها را بايد به مردم سپرد؛ نتيجه سياستهايش آنچنان به بزرگي دولت انجاميد كه باعث شد نسبت بودجه كل كشور به توليد ناخالص داخلي به رقم بي‌سابقه 95 درصد برسد. اين نسبت اگر بر اساس گزارش‌هاي ديوان محاسبات محاسبه گردد به رقم حيرت‌آور 250درصد خواهد رسيد. اين رقم در سال 83، حدود 75 درصد بوده است.
- او كه خود را متعهد به حضور شايستگان و نخبگان در مديريتها مي‌ناميد؛ افرادي چون الهام، كردان، مشائي، علي‌آباي، محرابيان، اسكندري، ‌برقعي، نوذري و هاشمي‌ثمره را كه فقط شايستگي حرف‌شنوي مطلق از او را داشتند در عالي‌ترين سطوح مديريتي كشور به‌كار گمارد.
- در حاليكه يكي از شعارهاي محوري او برقراري عدالت و رفع فقر و فساد و تبعيض در جامعه و آوردن نفت بر سر سفره‌هاي مردم بود؛ با سياستگذاريهاي غلط خود شكاف طبقاتي را شديدتر كرد و لذا ضريب جيني در دوران او از 3996/0 سال پاياني دولت خاتمي(سال83)، به 4045/0 در سال 86 افزايش يافت و درآمد ثروتمندترين دهك جامعه به فقيرترين دهك آن از 6/14 برابر در سال 83 تا 2/15 برابر در سال 86 بالا رفت. در زمينه فساد نيز همين‌نكته بس كه در دوران او ميلياردهائي چون محصولي و جاعلاني چون كردان سكاندار مهمترين مقامات دولتي شدند و به اذعان مكرر ديوان محاسبات اصولگراي مجلس و شهردار اصولگراي تهران يك ميليارد دلار از درآمدهاي خزانه در دوران رياست‌جمهوري او و 300 ميليارد تومان در دوران شهرداري او گم شد و درباره آوردن نفت بر سر سفره‌هاي مردم نيز به‌كلي موضوع را منكر شد.
- او كه مي‌خواست كابينه 70 ميليوني تشكيل دهد؛ غالب وزيران و مديران قبلي را اخراج كرد و تنها براي آقاي الهام سه پست وزارت دادگستري، رئيس ستاد مبارزه با موارد مخدر و سخنگوئي دولت را در نظر گرفت. البته آقاي الهام در عين حال استاد دانشگاه و عضو شوراي نگهبان هم بود و هست.
- او كه قرار بود نرخ بهره (سود بانكي) را در يك سال اول كار دولت خود يك‌رقمي كند؛ پس از تعويض دو رئيس بانك مركزي و يك وزير اقتصاد و انحلال شوراي پول و اعتبار بازهم نتوانست به چنين هدفي دست يابد.
- و ... .
بحشي از اينهمه عجز و ناتواني، ناشي از ناداني و نداشتن تحليل درست از مشكلات كشور و بخشي نيز نتيجه كارنابلدي دولت است. البته برخي افراد ساده‌دل و سطحي‌نگر كه عموماً از خود دولت تغذيه مي‌شوند اين مسأله را به اينكه "نمي‌گذارند" حواله مي‌دهند اما اين دسته از افراد بايد بدانند كه اختيارات و امكانات دولت نهم در مقايسه با امكانات آنانكه ادعا مي‌شود "نمي‌گذارند"، به مقياس كوه در برابر كاه است كه به‌عنوان يك‌شاخص در اين زمينه، كافي است بدانيم كه در سال 86، دولت حدود 90درصد توليدناخالص‌داخلي كشور كه نشانگر درآمد كل جامعه است اختيار هزينه داشته و معادل 5/2 برابر آن خرج كرده‌است. دولت امكان داشته كه صدهاهزارميلياردتومان از منابع بانكي را در مسيري كه دوست دارد هدايت كند، سرمايه‌ها و ظريفيتهاي عظيمي كه در دهها سال گذشته ايجاد و انباشت شده در اختيار دولت بوده، تدوين قوانين و مقررات با دولت بوده، صدور مجوز براي بسياري از فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي با دولت بوده و ... . متأسفانه همانگونه كه نعمت نفت باعث‌گرديده بسياري از ضعفها و عيوب جامعه ما پوشانده شده و يا از ديدگان پنهان بماند، نعمت‌هائي چون هاشمي رفسنجاني، آقازاده‌ها، غارتگران بيت‌المال، انگليس و استكبارجهاني نيز از يكسو ابزارهائي براي فرار آحاد جامعه از پذيرش مسؤوليت خطاهاي خود شده‌ و از سوي ديگر كمك كرده‌اند تا دولتها، از آنها پرده‌اي ضخيم در مقابل ناكارآمدي‌ها و بي‌لياقتي‌هاي خود بسازند و آن‌را از ديدگان جامعه دور نگه‌دارند.
با اين وصف، آيا آقاي احمدي‌نژاد و دوستانش، چاره‌اي جز دروغ گفتن و شكنجه كردن گذشته براي اعتراف‌گرفتن از آن عليه رقبا دارند؟

۴ نظر:

ناشناس گفت...

به نظرم تمام است.

ترابی

پدرام در پاسخ ترابي گفت...

چي تمام شد؟

soroush گفت...

چی تمام شد؟
هیچ وقت احمدی نژاد را اینقدر عصبانی و برافروخته ندیده بودم. در 10 دقیقه ی آخر - که نوبت موسوی بود - مرتب لب می گزید و خنده های تصنعی می کرد.
فراموش نکنیم که او به غیر از خاتمی، رفسنجانی و ناطق نوری را هم زیر سؤال برد.
و این یعنی اینکه کار دولت او تمام است!

پدرام گفت...

سروش عزيز
هرچند كه قضاوت شما ممكن است درست باشد و من احتمال آنرا زياد ميدانم، اما پديده‌اي را نبايد ناديده گرفت. در بخشهائي از جامعه ما ويروس بي‌مسؤوليتي و اعتقاد به تئوري توطئه چنان ريشه دوانده كه با شنيدن اسم رفسنجاني و پسرانش و ناطق نوري و پسرش، ممكن است آنان چنان خمار شده و بي‌هوش شده باشند كه اصلاً متوجه نشده نباشند كه موسوي چه گفت و گلهائي كه موسوي در دقايق پاياني مسابقه از عمق دفاع به احمدي نژاد زد نديده باشند.