اين روزها رئيس دولت نهم و برخي از همكاران، مشاوران و طرفداران نزديكاش؛ در جاهاي مختلف بهويژه در دولت و رسانهملي! بسيار پرتحرك نشان ميدهند. هرقدر فكر كردم عنواني جامعتر و مانعتر از "فساد لجامگسيخته" براي توصيف اين تحرك نيافتم. البته چون اين فساد، صورتي خوش و ظاهري مخملين دارد دو دسته ممكن است چنين قضاوتي را نادرست بنامند و يا غيرمنصفانه بدانند. يك دسته خود دولتياناند و دسته ديگر مردماني هستند كه اسير صدا و سيما بوده و به هر دليل به ديگر رسانهها دسترسي ندارند. اما اگر دسته اول براي چند ساعت روزه قدرت بگيرند و دسته دوم براي مدتي بيفكري را كنارگذاشته و روزه خود در ديدن و شنيدن رسانههاي ديگر را افطاركنند خواهندديد كه قضاوت اين نوشته چندان هم دور از واقعيت نيست.
اگر شعارهاي رئيس دولت نهم در انتخابات رياست جمهوري سال 84 را كه بر مبارزه با مقولاتي چون بيعدالتي و بيتوجهي به محرومان، سوءاستفاده از بيتالمال، دروغگوئي، ويژهخواري، اختصاصيسازي، زدوبندهاي پشتپرده، محدوده ممنوعه قدرت و ثروت، باندبازي و رابطه بازي و مافياها متمركز بود؛ در مبارزه با فساد خلاصه كنيم اينك پس از گذشت نزديك چهار سال از رياستجمهوري ايشان با انبوهي از شواهد ميتوان نشان داد كه او اگرچه با ادعاي مبارزه با فساد آمد اما با فساد شروع كرد، با فساد ادامه داد و اينك نيز با فسادي بيش از پيش ميتازد تا همچنان در قدرت باقي بماند. فساد اخير البته عريانتر از قبل شده و حالت مخملين آن تحليل رفته است. اما:
1)چرا ادعا ميشود با فساد شروع كرد؟
آقايان در زمان تبليغات انتخابات رياستجمهوري گذشته دروغهاي آشكاري گفتند كه بخشي از آن در همان ايام و بخشي ديگر در سالهاي اخير برملا شد. شعارهائي دادند و گفتند كه "ما ميتوانيم"، ولي بعداً معلوم شد كه تحليلهاي بچگانه و سادهلوحانهاي از مشكلات كشور دارند و ناتوان از تحقق حداقل شعارهاي دادهشده هستند تا جائيكه مجبور شدند برخي از آنها را انكاركنند كه نمونه معروف آن آوردن نفت برسرسفره مردم بود(براي روشنتر شدن موضوع اينجا را كه ليستي از شعارهاي آقايان است را بينيد و خود قضاوت كنيد). گفتند "ما ميتوانيم"، ولي ديديم كه در حد مديريت يك نانوائي نيز سواد مديريت ندارند چه رسد به حكومتداري. گواه آن به آستانه فروپاشي رساندن هيأت وزيران بود كه بسيار از اعضاي آن از اكتشافات خود رئيس دولت بود. گفتند ما آمدهايم تا قلههاي قدرت و ثروت را مهار كنيم ولي معلوم شد كه در واقع امر با كمك برخي از همان اركان قدرت و قلههاي ثروت به رياستجمهوري دست يافتهاند. ادعا كردند كه با سوءاستفاده از بيتالمال خواهند جنگيد اما بعداً از سوي همسنگران خودشان فاش شد كه 300 ميليارد تومان از هزينههاي صورت گرفته در زمان شهرداري آقايان بلامحل بوده است. بيخود نيست كه عليرغم ابرگافهائي كه آقاي گردشگري ميهد همچنان پست خود را در كنار رئيس دولت حفظ كرده است. ادعا كردند كه مافياي نفت را افشاء خواهند كرد ولي نتوانستند حتي يك نفر را در اين زمينه شناسائي و معرفي كنند. جلوي ديدگان همه اظهار فرمودند كه مشكل جامعه نوع لباس و چند تار موي جوانان نيست! اما به محض راهيابي به كاخ رياستجمهوري پاي صورتجلسه طرح امنيت اجتماعي را امضاء نمودند. در كمال مظلوميت ادعا كردند كه برق چند استان قطع شده تا مردم از ديدن مصاحبه انتخاباتي ايشان محروم شوند و از همين طريق آراء زيادي بدست آوردند ولي چند ساعت بعد معلوم شد اين حرف نيز خلاف واقع بودهاست.
2)چرا گفته ميشود با فساد ادامه داد؟
اقدامات دولت نهم از همان اول، با فساد آغازشد آنجا كه بسياري از وزارتخانهها، سازمانها، شركتهاي دولتي، استانداريها و فرمانداريها به دست كساني سپرده شد كه به وضوح شايستگي و اهليت اين امر را نداشتند. اين روند با گذشت زمان نيز اصلاح نشد كه اوج آن در قضيه انتخاب دكتر كردان! براي وزارت كشور ديدهشد. او هم پرونده اخلاقي داشت، هم پرونده مالي و هم پرونده جعل مدرك و تقلب. يكي از پيامدهاي علني اين انتصابات ناحق، افتضاحاتي بود كه در حوزه ورزش بخصوص فوتبال بهبارآمد. آبروريزي ديگر در اين باب، در جريان اخطار قانون اساسي رئيس دولت به رئيس مجلس اتفاق افتاد كه بازتاب جهاني وسيعي داشت. اين نامه به مصوبهاي استناد كرده بود كه 10 سال پيش ملغي گرديده بود اما دفتر رئيس جمهور با آنهمه عرض و طول، اطلاعي از اين موضوع نداشت.
چند ماه پيش ديوان محاسبات كشور اعلام كرد كه محل هزينه يك ميليارد دلار از منابع بودجه دولت روشن نيست و همچنين طبق قانون بودجه سال 86، در حاليكه قرار بود شركتهاي دولتي حدود 160هزار ميليارد تومان هزينه كنند حدود 540 هزار ميليارد تومان هزينه كردهاند. با گذشت چند ماه از اعلام اين خبر، دولت هنوز نتوانسته و به نظر ميرسد نخواسته پاسخ قانعكنندهاي به اين ادعا بدهد. خوب است اضافه شود كه اگر سازمان مديريت و برنامهريزي وجود داشت بعيد بود كه چنين اتفاقي بيافتد و آنجاست كه پرده از دليل انحلال اين سازمان برميافتد و متوجه ميشويم اين تصميم نه به پيروي از شهيد رجائي بلكه بهمنظور هموارسازي مسير براي ريخت و پاشهاي مالي دولت بوده است. اين وقايع آنگاه جالبتر مينمايد كه بدانيم چنين چيزهائي در سالهاي قبل از دولت نهم سابقه نداشته و به عنوان نمونه به ياد بياوريم كه در زمان دولت اصلاحات كه چهار سال آن، مجلس در دست جناح مخالف دولت بود و در تمامي 8 سال آن قدرتهاي موازي و غيرموازي در جهت تخريباش تلاش ميكردند تنها فسادي كه يافتند و آنهمه بر سر آن جار و جنجال براه انداختند اعطاء غيرقانوني چند سكه به مديران شهرداري آنهم در دولت قبل از اصلاحات بود.
يكي ديگر از رفتارهاي آميخته با فساد آقايان در اين چند سال، دروغگوئيهاي آشكار و متواتر در زمينه عملكرد دولتهاي قبل و عملكرد دولت خودشان بود. آنان مكرر در مكرر آمارها را دستكاري كردند تا عملكرد خويش را فوقالعاده و عملكرد قبليها را كوچك جلوه دهند. در آخرين مورد از چنين اقداماتي، رئيس مركز آمار ايران را وادار كردند تعداد واجدين شرايط رأي دادن را نزديك 4 ميليون كمتر از رقمي اعلام كند كه بر اساس آمار سرشماري سال 85 برآورد ميشد. در حاليكه دولت از تنظيم ساعت كار بانكها، نوشتن يك نامه ساده ولي بدون اشكال از نظر حقوقي براي اخظار قانون اساسي و انتخاب مديراني كه مجبور نشود چند ماه بعد آنها را جابجا نمايد؛ عاجز است رئيس آن، در دروغي آشكار ادعاي مديريت جهان را بر زبان جاري ميكند.
3)چرا مي گوئيم تلاش دارد با فساد باقي بماند؟
اينك كه دولت نهم به پايان كار خود نزديك ميشود به نظر ميرسد از اينكه در انتخابات آينده موفق به كسب آراء لازم نشود بشدت بيمناك است و لذا براي مواجهه با اين مشكل بازهم به ابزارهاي فسادآلود رويآورده و در حال رشوهدادن آنهم نه از جيب خود بلكه از جيب مردم، جهت باقي ماندن در قدرت است.
آقايان چند ماه مانده به انتخابات در ميان مردم سيب زميني توزيع ميكنند ولي نميگويند چرا در سالهاي گذشته چنين نميكردند.
آقايان هر روز وعده افزايش حقوق اين قشر و آن قشر را ميدهند ولي معلوم نيست چرا در چهار سال گذشته چنين حاتم بخشيهائي را شاهد نبوديم.
رئيس دولت در جمع مردم كرج خطاب به استاندار ميگويد تا قبل از ارتقاء سطح تقسيمات كشوري كرج، مديران نالايق آنرا بركنار كنيد ولي نگفتند كه چرا به مردم كرج وعده سرخرمن ميدهند در حاليكه براي انجام چنين كاري چهار سال فرصت داشتند.
آقايان به ناگاه طرفدار حقوق زندانيان و متهمان شدهاند و دربهدر بهدنبال آزادي ركسانا صابري هستند انگار نه انگار كه در اين مملكت ديگراني هم هستند كه زندانياند و تقاضاي رسيدگي عادلانه به اتهامات خود را دارند.
پس از سه سال، آقايان به ناگاه متوجه شدهاند كه بازنشستهكردن اساتيد دانشگاه نادرست بوده و درپي بازگرداندن آنان هستند.
آقايان با عجله تمام و با پول بيتالمال به سفرهاي استاني ميروند و شهرها را با اموال عمومي به ستاد تبليغاتي خود مبدل كردهاند.
راديو و تلويزيون كه با پول بيتالمال اداره ميشود كاملاً در اختيار آقايان است و به هر بهانهاي دولت را بزك كرده و از خدمات كرده و نكرده آنان حرف ميزند و بعضاً پا را از آن هم فراتر نهاده و در برنامههاي ويژه انتخابات، به انتقادهائي كه اين روزها ساير كانديداها از دولت ميكنند پاسخ ميگويد.
نتيجه آنكه، در دوران حاكميت آقايان رتبه ايران از نظر فساد مالي در جهان بطور متوسط سالانه 16 پله نزول كرد و از رتبه 87 در سال 83 به رتبه 141 در سال 87 تنزل يافت.
من تفاوتي ميان اثربخشي چنين اقداماتي با اثربخشي وعده و وعيدها و تطميعهائي كه از سوي يزيدبنمعاويه براي جمعآوري سپاه عليه امام حسين صورت ميگرفت نميبينم. لذا آقايان موسوي و كروبي و طرفداران آنها بايد بسيار هوشيار باشند و بدانند كه اين اقدامات تا ايام انتخابات بصورتي تصاعدي ادامه خواهد يافت. در شرايط موجود مؤثرترين روش براي رسوانمودن و خنثيكردن اينگونه اقدامات، برگزاري مناظرههاي تلويزيوني دوجانبه است. هر چند كه دولتيها از اين امر استقبال نخواهند كرد اما صرف مطالبه اين موضوع، بخصوص در برنامههاي تلويزيوني كه براي كانديداها گذاشته ميشود بسيار مفيد خواهد بود. در واقع در انتخابات پيشرو، دو اقدام براي موفقيت گروههائي كه خواستار تغييراند بسيار كليدي و استراتژيك است. يكي، مناظرههاي تلويزيوني دوجانبه و ديگري، نظارت ميداني و سازمانيافته نمايندگان كانديداها بر مراحل رأيگيري و شمارش آراء است.
آخرين نكته آنكه، با رويكردي كه دولت نهم و برخي از اركان قدرت براي ممانعت از تغيير دولت موجود اتخاذ كردهاند اين انتخابات آزموني براي جامعه ايراني نيز هست تا ببينيم با آنهمه ادعائي كه درباره فرهنگ و تمدن تاريخي خود دارد و معتقد است باهوشترين، بااستعدادترين، فهيمترين و بهترينهاي عالم است آيا سيل خروشاني از فريب كه براه افتاده او را با خود خواهد برد يا نه!
1)چرا ادعا ميشود با فساد شروع كرد؟
آقايان در زمان تبليغات انتخابات رياستجمهوري گذشته دروغهاي آشكاري گفتند كه بخشي از آن در همان ايام و بخشي ديگر در سالهاي اخير برملا شد. شعارهائي دادند و گفتند كه "ما ميتوانيم"، ولي بعداً معلوم شد كه تحليلهاي بچگانه و سادهلوحانهاي از مشكلات كشور دارند و ناتوان از تحقق حداقل شعارهاي دادهشده هستند تا جائيكه مجبور شدند برخي از آنها را انكاركنند كه نمونه معروف آن آوردن نفت برسرسفره مردم بود(براي روشنتر شدن موضوع اينجا را كه ليستي از شعارهاي آقايان است را بينيد و خود قضاوت كنيد). گفتند "ما ميتوانيم"، ولي ديديم كه در حد مديريت يك نانوائي نيز سواد مديريت ندارند چه رسد به حكومتداري. گواه آن به آستانه فروپاشي رساندن هيأت وزيران بود كه بسيار از اعضاي آن از اكتشافات خود رئيس دولت بود. گفتند ما آمدهايم تا قلههاي قدرت و ثروت را مهار كنيم ولي معلوم شد كه در واقع امر با كمك برخي از همان اركان قدرت و قلههاي ثروت به رياستجمهوري دست يافتهاند. ادعا كردند كه با سوءاستفاده از بيتالمال خواهند جنگيد اما بعداً از سوي همسنگران خودشان فاش شد كه 300 ميليارد تومان از هزينههاي صورت گرفته در زمان شهرداري آقايان بلامحل بوده است. بيخود نيست كه عليرغم ابرگافهائي كه آقاي گردشگري ميهد همچنان پست خود را در كنار رئيس دولت حفظ كرده است. ادعا كردند كه مافياي نفت را افشاء خواهند كرد ولي نتوانستند حتي يك نفر را در اين زمينه شناسائي و معرفي كنند. جلوي ديدگان همه اظهار فرمودند كه مشكل جامعه نوع لباس و چند تار موي جوانان نيست! اما به محض راهيابي به كاخ رياستجمهوري پاي صورتجلسه طرح امنيت اجتماعي را امضاء نمودند. در كمال مظلوميت ادعا كردند كه برق چند استان قطع شده تا مردم از ديدن مصاحبه انتخاباتي ايشان محروم شوند و از همين طريق آراء زيادي بدست آوردند ولي چند ساعت بعد معلوم شد اين حرف نيز خلاف واقع بودهاست.
2)چرا گفته ميشود با فساد ادامه داد؟
اقدامات دولت نهم از همان اول، با فساد آغازشد آنجا كه بسياري از وزارتخانهها، سازمانها، شركتهاي دولتي، استانداريها و فرمانداريها به دست كساني سپرده شد كه به وضوح شايستگي و اهليت اين امر را نداشتند. اين روند با گذشت زمان نيز اصلاح نشد كه اوج آن در قضيه انتخاب دكتر كردان! براي وزارت كشور ديدهشد. او هم پرونده اخلاقي داشت، هم پرونده مالي و هم پرونده جعل مدرك و تقلب. يكي از پيامدهاي علني اين انتصابات ناحق، افتضاحاتي بود كه در حوزه ورزش بخصوص فوتبال بهبارآمد. آبروريزي ديگر در اين باب، در جريان اخطار قانون اساسي رئيس دولت به رئيس مجلس اتفاق افتاد كه بازتاب جهاني وسيعي داشت. اين نامه به مصوبهاي استناد كرده بود كه 10 سال پيش ملغي گرديده بود اما دفتر رئيس جمهور با آنهمه عرض و طول، اطلاعي از اين موضوع نداشت.
چند ماه پيش ديوان محاسبات كشور اعلام كرد كه محل هزينه يك ميليارد دلار از منابع بودجه دولت روشن نيست و همچنين طبق قانون بودجه سال 86، در حاليكه قرار بود شركتهاي دولتي حدود 160هزار ميليارد تومان هزينه كنند حدود 540 هزار ميليارد تومان هزينه كردهاند. با گذشت چند ماه از اعلام اين خبر، دولت هنوز نتوانسته و به نظر ميرسد نخواسته پاسخ قانعكنندهاي به اين ادعا بدهد. خوب است اضافه شود كه اگر سازمان مديريت و برنامهريزي وجود داشت بعيد بود كه چنين اتفاقي بيافتد و آنجاست كه پرده از دليل انحلال اين سازمان برميافتد و متوجه ميشويم اين تصميم نه به پيروي از شهيد رجائي بلكه بهمنظور هموارسازي مسير براي ريخت و پاشهاي مالي دولت بوده است. اين وقايع آنگاه جالبتر مينمايد كه بدانيم چنين چيزهائي در سالهاي قبل از دولت نهم سابقه نداشته و به عنوان نمونه به ياد بياوريم كه در زمان دولت اصلاحات كه چهار سال آن، مجلس در دست جناح مخالف دولت بود و در تمامي 8 سال آن قدرتهاي موازي و غيرموازي در جهت تخريباش تلاش ميكردند تنها فسادي كه يافتند و آنهمه بر سر آن جار و جنجال براه انداختند اعطاء غيرقانوني چند سكه به مديران شهرداري آنهم در دولت قبل از اصلاحات بود.
يكي ديگر از رفتارهاي آميخته با فساد آقايان در اين چند سال، دروغگوئيهاي آشكار و متواتر در زمينه عملكرد دولتهاي قبل و عملكرد دولت خودشان بود. آنان مكرر در مكرر آمارها را دستكاري كردند تا عملكرد خويش را فوقالعاده و عملكرد قبليها را كوچك جلوه دهند. در آخرين مورد از چنين اقداماتي، رئيس مركز آمار ايران را وادار كردند تعداد واجدين شرايط رأي دادن را نزديك 4 ميليون كمتر از رقمي اعلام كند كه بر اساس آمار سرشماري سال 85 برآورد ميشد. در حاليكه دولت از تنظيم ساعت كار بانكها، نوشتن يك نامه ساده ولي بدون اشكال از نظر حقوقي براي اخظار قانون اساسي و انتخاب مديراني كه مجبور نشود چند ماه بعد آنها را جابجا نمايد؛ عاجز است رئيس آن، در دروغي آشكار ادعاي مديريت جهان را بر زبان جاري ميكند.
3)چرا مي گوئيم تلاش دارد با فساد باقي بماند؟
اينك كه دولت نهم به پايان كار خود نزديك ميشود به نظر ميرسد از اينكه در انتخابات آينده موفق به كسب آراء لازم نشود بشدت بيمناك است و لذا براي مواجهه با اين مشكل بازهم به ابزارهاي فسادآلود رويآورده و در حال رشوهدادن آنهم نه از جيب خود بلكه از جيب مردم، جهت باقي ماندن در قدرت است.
آقايان چند ماه مانده به انتخابات در ميان مردم سيب زميني توزيع ميكنند ولي نميگويند چرا در سالهاي گذشته چنين نميكردند.
آقايان هر روز وعده افزايش حقوق اين قشر و آن قشر را ميدهند ولي معلوم نيست چرا در چهار سال گذشته چنين حاتم بخشيهائي را شاهد نبوديم.
رئيس دولت در جمع مردم كرج خطاب به استاندار ميگويد تا قبل از ارتقاء سطح تقسيمات كشوري كرج، مديران نالايق آنرا بركنار كنيد ولي نگفتند كه چرا به مردم كرج وعده سرخرمن ميدهند در حاليكه براي انجام چنين كاري چهار سال فرصت داشتند.
آقايان به ناگاه طرفدار حقوق زندانيان و متهمان شدهاند و دربهدر بهدنبال آزادي ركسانا صابري هستند انگار نه انگار كه در اين مملكت ديگراني هم هستند كه زندانياند و تقاضاي رسيدگي عادلانه به اتهامات خود را دارند.
پس از سه سال، آقايان به ناگاه متوجه شدهاند كه بازنشستهكردن اساتيد دانشگاه نادرست بوده و درپي بازگرداندن آنان هستند.
آقايان با عجله تمام و با پول بيتالمال به سفرهاي استاني ميروند و شهرها را با اموال عمومي به ستاد تبليغاتي خود مبدل كردهاند.
راديو و تلويزيون كه با پول بيتالمال اداره ميشود كاملاً در اختيار آقايان است و به هر بهانهاي دولت را بزك كرده و از خدمات كرده و نكرده آنان حرف ميزند و بعضاً پا را از آن هم فراتر نهاده و در برنامههاي ويژه انتخابات، به انتقادهائي كه اين روزها ساير كانديداها از دولت ميكنند پاسخ ميگويد.
نتيجه آنكه، در دوران حاكميت آقايان رتبه ايران از نظر فساد مالي در جهان بطور متوسط سالانه 16 پله نزول كرد و از رتبه 87 در سال 83 به رتبه 141 در سال 87 تنزل يافت.
من تفاوتي ميان اثربخشي چنين اقداماتي با اثربخشي وعده و وعيدها و تطميعهائي كه از سوي يزيدبنمعاويه براي جمعآوري سپاه عليه امام حسين صورت ميگرفت نميبينم. لذا آقايان موسوي و كروبي و طرفداران آنها بايد بسيار هوشيار باشند و بدانند كه اين اقدامات تا ايام انتخابات بصورتي تصاعدي ادامه خواهد يافت. در شرايط موجود مؤثرترين روش براي رسوانمودن و خنثيكردن اينگونه اقدامات، برگزاري مناظرههاي تلويزيوني دوجانبه است. هر چند كه دولتيها از اين امر استقبال نخواهند كرد اما صرف مطالبه اين موضوع، بخصوص در برنامههاي تلويزيوني كه براي كانديداها گذاشته ميشود بسيار مفيد خواهد بود. در واقع در انتخابات پيشرو، دو اقدام براي موفقيت گروههائي كه خواستار تغييراند بسيار كليدي و استراتژيك است. يكي، مناظرههاي تلويزيوني دوجانبه و ديگري، نظارت ميداني و سازمانيافته نمايندگان كانديداها بر مراحل رأيگيري و شمارش آراء است.
آخرين نكته آنكه، با رويكردي كه دولت نهم و برخي از اركان قدرت براي ممانعت از تغيير دولت موجود اتخاذ كردهاند اين انتخابات آزموني براي جامعه ايراني نيز هست تا ببينيم با آنهمه ادعائي كه درباره فرهنگ و تمدن تاريخي خود دارد و معتقد است باهوشترين، بااستعدادترين، فهيمترين و بهترينهاي عالم است آيا سيل خروشاني از فريب كه براه افتاده او را با خود خواهد برد يا نه!
۶ نظر:
امیدوارم این "باقی ماندن با فساد" همراه با "شروع دوباره با فساد" نشود!
ترابی
جناب پدرام عزیز!
این نمایش ها به قدری سطحی و بچه گانه است که بدون هیچ مقابله ای با آن به راحتی به ضد تبلیغ تبدیل می شود. اما... اما و صد اما که گزاره فوق در جامعه ای صادق است که مردمش لااقل از بهره هوشی متوسطی برخوردار باشند. متاسفانه من جامعه خودمان را آنقدر هوشمند نمی دانم. متوسط هوش مردم ما بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظارش را داریم. چندی قبل گزارشی از متوسط بهره هوشی مردم کشورهای مختلف دیدم و دیدم که ایران در جایگاهی بسیار نامناسب قرار دارد. به نظر من کاملا هم طبیعی است. چرا که ما مردمی هستیم که به راحتی فریب می خوریم، خودمان را گول می زنیم، حافظه تاریخی نداریم، یک اشتباه را بارها و بارها تکرار می کنیم و هیچ درسی هم از آنها نمی گیریم، بسیار پر مدعا هستیم، خادم خود را از خائن تشخیص نمی دهیم،... و برآیند همه اینها وضعی است که داشته ایم، داریم و احتمالا همچنان خواهیم داشت. حاکمیت احمدی نژاد در 4 سال گذشته حداقل مجازاتی است که سزاوار آن بوده ایم. اما جالب این است که گاه اصلا تشخیص هم نمی دهیم که داریم مجازات می شویم یا پاداش دریافت می کنیم!!
البته نباید ناامید باشیم. وظیفه قشر فرهیخته این است که تا می تواند روشنگری کند. هم خود را و هم دیگران را...
تحلیلی خوب از آقای خشایار دیهیمی در اعتماد ملی خواندم که می گوید حاملان مدرنیسم و مدرنیته در ایران دوگانه اند.رضاشاه دنبال مدرنیسم بود اما حوزه علمیه دنبال مدرنیته!او کارخانه می ساخت، جاده درست می کرد، خط آهن می کشید، مدارس جدید تاسیس می کرد اما روحانیت سخن از ارادهء ملت می زد و دنبال تقنین بودند، در مملکتی که قانون همان ارادهء شاه بوده است و اکنون نیز این دوپارگی به نوعی دیگر و با جبهه بندی جدیدی موجود است.
شاید بتوان گفت،مشکل ساختاری دموکراسی در این مملکت خیلی هزینه برخواهد داشت تا به مسیر خودش نزدیک شود.رای دادن مردم در مملکتی که دولت همیشه برایشان خدایی می کرده جور دیگری است.
وقتی با فروختن یک کلیه به 5میلیون تومان یک پدر می تواند برای جوانش یک شغل مهیا کند، حال اگر دولت به نحوی همین پول را به او بدهد او نه تنها رأیش که وجدانش را به آن دولت می فروشد و دیگر به حرف بنده و جنابعالی گوش نمی دهد که 27 هزار میلیارد تومان وام بدون وثیقه از خزانهء دولت خارج شده است.بشود، مگر قبلآ نمی شده، این جواب اوست.دیگر کار ندارد که بر سر 270 میلیارد دلار پول نفت چه آمده است.در مملکتی که فروش کلیه یعنی امرار معاش، سخن از دموکراسی بس ثقیل می نماید و اینکه بپرسیم مردم چرا آنجوری و اینجوری رأی می دهند؟
در زمان خاتمی یک آزمون پر تقلب بر گزار می شد و شرکت کنندگان هرچه پیگیری می کردند به جایی نمی رسیدند، من به خاطر یکی از بستگانم که سرنوشتش به این آزمون گره خورده بود و به نوعی در زندگی منهم تأثیر می گذاشت بارها با معاون وزیر مربوطه ، معاون آموزشی دانشگاه و نهایتآ آقای خاتمی مکاتبه کردم اما دریغ از یک پاسخ مسئولانه.روزنامه ها، نشریات تخصصی و اینترنت اسناد فراوانی دال بر تقلب را هر سال منتشر می کردند تا این که احمدی نژاد آمد و سفت و سخت جلو تقلب را تا 2-3 سال گرفتند ، گرچه امسال بازهم تقلب گسترده ای صورت گرفت و آب رفته به جوی برگشت. ضمن آنکه در همین 2-3 سال تقلبات خارج امتحانی صورت گرفت که وحشتناک تر از امتحانی است اما خود من بارها و بارها این سخت گیری احمدی نژاد را بر سر دوستانم کوبیدم که دولت ما چه بود و دولت اینها چیست چرا که این موضوع بر سرنوشت زندگی خودم تأثیر داشت و شوخی بردار هم نبود.
چند درصد از آن 11 ميليون نفر جديدي كه در مرحله دوم انتخابات گذشته رأي خود را تقديم آقاي احمدينژاد كردند براي رفع نيازهاي خود كليه ميفروشند؟
به فرض كه آقاي احمدينژاد در اوايل كار خود، جلو تقلب در امتحانات را گرفته باشد! آقاي خاتمي نيز در اوايل كار خود سفت و سخت ايستاد و آن بلا را بر سر وزارت اطلاعات خود آورد.
جناب محمد حسين، فسادي كه در اين دوره جاري شد اقيانوسي بود در برابر دريا كه اگر آنرا با دستاوردهايش مقايسه كنيم به جرأت ميتوان گفت قطرهاي بود در برابر اقيانوس.
صدر درصد موافقم اما ما در این مملکت احساسی،لحظه ای و ذره ای رأی می دهیم.همین اقبال روز افزونی که به میر حسین می شود را ملاحظه فرمایید، آیا او برنامه داده است؟
درباره هرانتخابي كه بحث و مناظره روي آن نباشد انتخابها، نهايتاً آني و لحظهاي خواهد بود. احساس در چنين انتخابهائي تعيينكننده اصلي است. بنابراين اگر ميخواهيم مردم احساسي تصميم نگيرند و يا حداقل از دوز آن در تصميمگيريها بكاهيم لازم است به هر طريق ممكن جامعه را تزريق اطلاعاتي كنيم. ولي متأسفانه مطلعين ما هيچ تلاش معنيداري براي رساندن اطلاعات به عموم مردم نميكنند و غالباً انتظار دارند مردم در پاي بحث آنان حاضر شوند و خود را به سطح آنها برسانند تا بتوانند از غرق شدن در اقيانوس كلمات و عبارات قلمبه سلمبهاي كه از سوي آنها براه ميافتد نجات يابند.
درباره آقاي موسوي و تفاوت او با آقاي كروبي نيز مطلبي آماده ميكنم كه بزودي تقديم ميگردد.
ارسال یک نظر