هاشمي رفسنجاني، نامي آشنا و بسيار مهم در سه دهه گذشته جمهوري اسلامي ايران است. او تأثيرگذارترين و بانفوذترين شخصيت در صحنه سياست ايران در پانزدهسال اول دوران جمهوري اسلامي و يكي از پنج سياستمدار قدرتمند كشور در پانزدهسال دوم اين دوران بودهاست. سكوت اين سياستمدار پرنفوذ در يكماهه گذشته عليرغم تحولات بسيار مهمي كه در اين يكماه به وقوع پيوست باعث گرديده نمازجمعه فردا كه امام آن اوست اهميت فوقالعادهاي يافته و بسياري از نگاهها در داخل و خارج بسوي آن معطوف گردد.
آقاي هاشمي سياستمداري باهوش، زيرك، مدير و مدبر و البته خودمحور و اقتدارگراست كه در حوزههاي اقتصادي و اجتماعي كم و بيش داراي گرايشهاي مدرنيستي بوده و در دنياي سياست همواره دوست داشته قدرت اصلي و يا حداقل از اصليترين قدرتها باشد (از جهت تأثيرگذاري و نه لزوماً جايگاه و مقام رسمي). بنابراين غالب جهتگيريهاي هاشمي رفسنجاني در تعامل با مقامات ارشد نظام شكلگرفته و جاري ميگردد و بههمينجهت نيز او همواره سعي ميكند رابطهاي نزديك و استراتژيك با رأس حاكميت برقرار نمايد. چنين ويژگيهائي در نزد هاشمي رفسنجاني باعثگرديده اولاً، او بگونهاي عمل نمايد گواينكه همهكاره كشور است. اتخاذ چنين شيوه اي ازسوي آقاي هاشمي در 30 سال گذشته، تدريجاً بسياري از مردم را به اين باور رسانده كه مسبب اصلي مشكلات كشور او بوده و در پشتپرده بسياري از مسائل اوست كه نقش ايفا ميكند. همين نكته در برخي مواقع بلاي جان او و حتي كساني كه بهنحوي به او چسبانده ميشوند گرديده و محملي براي سوءاستفاده رقبا ميشود (كاري كه آقاي احمدينژاد در انتخابات اخير درباره آقاي موسوي و دو كانديد ديگر انجام داد). ثانياً، او چندان خود را در قيد و بند قانون و اصول محصور نكرده و در صورت صلاحديد قانون و ساير اصول مورد قبول جامعه را زيرپا بگذارد. آقاي هاشمي در طول حيات سياسي خود قانونگريزيهاي مهمي را رقم زده است كه از نمونههاي شاخص آن ميتوان به دورزدن برنامه اول توسعه و اختراع سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي كه عملاً به تغيير قانون اساسي منجر شدهاست اشاره نمود.
سؤال مهمي كه همواره براي نيروهاي تحولخواه مطرح بوده و اين روزها نيز پيشروي جبهه شكلگرفته از معترضين به نتيجه انتخابات قرار دارد نحوه مواجهه آنان با هاشمي رفسنجاني است. روشن است كه رابطه خوب معترضين و تحولخواهان با آقاي هاشمي ميتواند به جهت نفوذ او در اركان قدرت منافعي براي آنها دربرداشته باشد اما علاوه بر ريسكي و نسيه بودن اين منافع، به هر دليل درست يا نادرست جامعه ايراني نسبت به هاشمي آلرژي دارد و بسياري تصور ميكنند كه عامل و يا پشتصحنه بسياري از مسائل و مشكلات كشور اوست و خانوادهاش بيتالمال را غارت ميكنند و نميگذارند وضع مردم خوب شود.
سؤال مهمي كه همواره براي نيروهاي تحولخواه مطرح بوده و اين روزها نيز پيشروي جبهه شكلگرفته از معترضين به نتيجه انتخابات قرار دارد نحوه مواجهه آنان با هاشمي رفسنجاني است. روشن است كه رابطه خوب معترضين و تحولخواهان با آقاي هاشمي ميتواند به جهت نفوذ او در اركان قدرت منافعي براي آنها دربرداشته باشد اما علاوه بر ريسكي و نسيه بودن اين منافع، به هر دليل درست يا نادرست جامعه ايراني نسبت به هاشمي آلرژي دارد و بسياري تصور ميكنند كه عامل و يا پشتصحنه بسياري از مسائل و مشكلات كشور اوست و خانوادهاش بيتالمال را غارت ميكنند و نميگذارند وضع مردم خوب شود.
بنابراين عليرغم وجود منافع قابلتصور براي تحولخواهان از نزديكي به هاشمي رفسنجاني، اين نزديكي ميتواند ريزشهاي مهمي را در هواداران آنها موجب شود (اخيراً آقاي الهام سخنگوي دولت اعتراف كرده بخشي از آراء موسوي به جهت منتسب كردن او به هاشمي در مناظره تلويزيوني، بهجيب آقاي احمدينژاد رفته است). در واقع هاشمي رفسنجاني براي نيروهاي تحولخواه بهمثابه شمشيري دولبه است. ولي بهجرأت ميتوان گفت آن لبهاي كه قرار است به نفع تحولخواهان بكار رود بسياربسيار كندتر از آن لبهاي است كه ميتواند به ضرر آنان از نيام بهدرآيد. بنابراين تحولخواهان نه بايد سرنوشت خود را به هاشمي رفسنجاني گرهبزنند و بگونهاي عمل كنند كه افكار عمومي به اين باور برسد كه رهبر پشتپرده آنها و حتي يكي از حاميان اصلي آنان هاشمي است و نه اينكه بايد با او درگير شوند و جبهه جديدي براي خود باز كنند. برخورد درست با پديده هاشمي خنثي بودن نسبت به اوست. با نمازجمعه فردا نيز بهتر است بههمين شيوه برخورد شده و از آن صرفاً بعنوان ابزاري براي اعلام مواضع اعتراضي سود جسته شود.
همچنين درباره اينكه آقاي هاشمي در نمازجمعه فردا چگونه سخن خواهد گفت احتمالات گوناگوني مطرح شده است اما با توجه به وقايع قبل از انتخابات و سكوت ايشان حتي پس از اقامه نمازجمعه توسط رهبري، بهنظر ميرسد محتملترين حالت، مشابه واكنشي خواهد بود كه هاشمي رفسنجاني در ارتباط با عدم شركت در انتخابات مجلسخبرگان گذشته و سپس شركت در آن انتخابات از خود نشان داد. طبق گفته آقاي هاشمي او قصدي براي شركت در انتخابات مجلسخبرگان گذشته نداشته اما چون اصرار رهبري را ديده از او خواسته شرايط اين كار را فراهم كند تا او هم در انتخابات شركت نمايد. به نظر من در حالحاضر نيز از هاشمي رفسنجاني خواستهشده به نمازجمعه بازگردد و او نيز درخواستهائي را مطرح كرده كه ميتواند مواردي از قبيل آزادكردن بازداشتشدگان وقايع اخير، اجازهدادن به خانوادههاي جانباختگان براي برگزاري مراسم و استفاده از معترضين به نتيجه انتخابات در دولت باشد. بنابراين چنين بهنظر ميرسد كه آقاي هاشمي در نماز جمعه فردا ضمن حمايت از رهبري و دعوت همه به وحدت و همدلي و نقد سياست دولتهاي خارجي درباره وقايع اخير و گذشت خودش از مسائل شخصي در قضاياي انتخابات، قول خواهدداد كه بازداشتشدگان آزاد شوند، شرايط براي برگزاري مراسم براي جانباختگان فراهم گردد و از معترضين در دولت استفاده شود. البته احتمال ضعيفي نيز مطرح است و آن اينكه هاشمي رفسنجاني ضمن ارائه تحليلي از شرايط كشور، كنارهگيري خود از فعاليتهاي حكومتي رسمي را اعلام نمايد.
همچنين درباره اينكه آقاي هاشمي در نمازجمعه فردا چگونه سخن خواهد گفت احتمالات گوناگوني مطرح شده است اما با توجه به وقايع قبل از انتخابات و سكوت ايشان حتي پس از اقامه نمازجمعه توسط رهبري، بهنظر ميرسد محتملترين حالت، مشابه واكنشي خواهد بود كه هاشمي رفسنجاني در ارتباط با عدم شركت در انتخابات مجلسخبرگان گذشته و سپس شركت در آن انتخابات از خود نشان داد. طبق گفته آقاي هاشمي او قصدي براي شركت در انتخابات مجلسخبرگان گذشته نداشته اما چون اصرار رهبري را ديده از او خواسته شرايط اين كار را فراهم كند تا او هم در انتخابات شركت نمايد. به نظر من در حالحاضر نيز از هاشمي رفسنجاني خواستهشده به نمازجمعه بازگردد و او نيز درخواستهائي را مطرح كرده كه ميتواند مواردي از قبيل آزادكردن بازداشتشدگان وقايع اخير، اجازهدادن به خانوادههاي جانباختگان براي برگزاري مراسم و استفاده از معترضين به نتيجه انتخابات در دولت باشد. بنابراين چنين بهنظر ميرسد كه آقاي هاشمي در نماز جمعه فردا ضمن حمايت از رهبري و دعوت همه به وحدت و همدلي و نقد سياست دولتهاي خارجي درباره وقايع اخير و گذشت خودش از مسائل شخصي در قضاياي انتخابات، قول خواهدداد كه بازداشتشدگان آزاد شوند، شرايط براي برگزاري مراسم براي جانباختگان فراهم گردد و از معترضين در دولت استفاده شود. البته احتمال ضعيفي نيز مطرح است و آن اينكه هاشمي رفسنجاني ضمن ارائه تحليلي از شرايط كشور، كنارهگيري خود از فعاليتهاي حكومتي رسمي را اعلام نمايد.
۴ نظر:
شمشير دولبهاي كه به نوبت سر يكي از دو طرف را ميبرد
به هر حال بايد از ظرفيتهاي او در مواردي كه خودش مايل است بهره جست
به اعتقاد من مسبب همه مشکلات کشور بعد از ارتحال امام خمینی(ره)ضعف رهبری ایران در مقابل اشخاصی مانند هاشمی رفسنجانی و سواستفاده هاشمی از قدرت و ثروتی که به تبع قدرت به دست آورد بوده وهست وتا زمانیکه این شخص در قید حیات است ملت ایران روز خوش نخواهد دید.
دوست ناشناس عزيز
شهوت ثروت و قدرت در نزد هاشمي و خاندانش، آشكار است لذا ميتوان با او و اطرافيانش مخالفت كرد، به آنان رأي نداد و عليه آنان حرف زد و به افشارگري پرداخت؛ اما شهوتراني بر سر قدرت و ثروت در نزد مخالفان قدرتمند او، در پس پرده ضخيم نيرنگهائي چون عدالت، سادهزيستي، مردمداري، مرعوب نبودن در برابر دشمن، مقابله با استكبار و ... صورت ميگيرد لذا شهوت قدرت و ثروت آنان نهاد است و بسياري آنرا نميبينند و بههمين دليل همه مشكلات كشور را فقط بر گردن هاشمي مياندازند.
ارسال یک نظر