۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

آنچه يافت مي‌نشود آنم آروزست!

آقاي مهدوي كني، در قضاياي اخير يكي از كساني است كه اداي بي‌طرفي درمي‌آورد اما خودش يك‌طرف ماجراست. ايشان طي سخناني مدعي شده: "کسیکه نتواند مریدان خود را هدایت کند صلاحیت حضور در هیچ عرصه‌ای را ندارد چرا که تنها باعث تضعیف نظام و خوشحال کردن دشمنان انقلاب و نظام خواهد شد". مطالعه متن كامل سخنان ايشان حاكي از آن است كه منظور ايشان از "كسيكه"؛ آقايان موسوي و كروبي هستند. من به‌درستي و يا نادرستي گزاره‌اي كه ايشان فرموده‌اند كاري ندارم اما اينرا مي‌دانم كه يا ايشان به گفته خود باور ندارند و يا اينكه بر خلاف فرمايش علي(ع)، آنچه از ديگران نمي‌پسندند از خود و دوستانش مي‌پسندند!
ايشان به‌روشني مي‌گويند كه اگر آقايان موسوي و كروبي نمي‌توانند مانع آتش زدن اموال و امكانات عمومي از سوي طرفدارانشان شوند، اگر آنها قادر نيستند مانع از آن شوند كه مريدانشان ساختارشكني كنند و شعارهاي ناجور دهند، اگر آنان اين توان را ندارند كه از حرمت‌شكني عاشورا از سوي پيروانشان جلوگيري كنند و اگر ...؛ صلاحيت حضور در هيچ عرصه‌اي را ندارند. اما خوب است رئيس محترم دانشگاه امام صادق، قبل از تعيين تكليف براي مرادانيكه ارتباطاتشان با مريدان از سوي طرف مقابل به‌كل قطع گرديده؛‌ چنين تكليفي را براي مراداني ابلاغ كنند كه همه ابزارهاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري كشور را در اختيار دارند ولي در عين حال مريدانشان به كوي دانشگاه حمله مي‌كنند، وقايع كهريزك را مي‌آفرينند، به بيوت مراجع تقليد حمله مي‌كنند، به جماران يورش مي‌برند، در ماه حرام و در روز عاشورا دست‌شان به خون انسانهاي بي‌گناه آلوده مي‌شود و ... . اگر مراداني علي‌رغم در اختيار داشتن همه امكانات نمي‌توانند مريدان خود را هدايت كنند چگونه مي‌توان انتظار داشت كه آقايان موسوي و كروبي با دست خالي از عهده چنين خواسته‌اي برآيند. مگر آنكه روي سخن آقاي مهدوي كني با هر دو طرف ماجرا باشد كه بعيد است چنين باشد و گرنه ايشان هم به جمع فتنه‌گران الصاق مي‌گشتند.
ظاهراً آيت‌الله مهدوي كني نمي‌دانند كه صداقت در بي‌طرفي شرط لازم حكميت است و چون چنين نيست و اين روزها پيش‌قدم‌شدن براي حكميت غالباً تكنيكي است براي شيره‌ماليدن بر سر معترضان؛ بنابراين ناخودآگاه اين بيت مولوي به ياد مي‌آيد كه:
آنچه يافت مي‌نشود آنم آروزست! كه آنهم "صداقت" است.

۲ نظر:

محمد حسین گفت...

جناب پدرام عزیز
این فرمایشات معظم له(جناب مهدوی را عرض می نمایم) هم از آن جنس فرمایشاتی است که به تنهایی ارزش یک نوبرانهء سال نو مسیحی را در خود دارد.
چرا که از قدیم الایام و تا آنجایی که ما یادمان می آید حرف ازین بود که همیشه می گفتند آخوندها توسط بیتشان اداره می شوند و شواهد تاریخی در این باره از حد اندازه و احصا گذشته است-تازه این نظر خوشبینانه است که بنده معروض نمودم وگرنه صحبت از دولت فخیمهء بریتانیاست که منقول است مقرری برای بیوتی می فرستاده و باقی قضای که خودتان بهتر خبر دارید- حال جناب مهدوی از خلاف آمد روزگار و دنیا می فرمایندکه اینها باید مریدانشان را کنترل کنند و ...
ضمن اینکه که تا آنجایی که حافظه بنده به یاد می آورد مرحوم امام خمینی مریدبازی را خیلی نهی می کرد اما چشم ما روشن شد که یکی از ارادتمندان ایشان جوری حرف می زند که در قرن 21 انگار اساس و ساختار اجتماع بر پایهء مرید و مراد بازی است و حضرت آیه الله تیشه برداشته و آجرهای مریدبازی را تراش می دهد انگار نه انگار که خداوند عقلی هم برای آدمی زاد آفریده است .و انگار نه انگار که به گفتهء همهء مجتهدان شیعه تقلید فقط در عبادات جایز است و لاغیر.
بازهم از قدیم الایام اینجور به یادم مانده که همین آقای مهدوی با تحزب مشکل جدی داشت پس بگو ساختار مد نظر ایشان روابط مرید و مرادی بوه است و جامعه را از پشت چنین عینکی به تماشا نشسته است و بدبختانه حالا از پشت همان هم می خواهد دست به مهندسی بزند! که چه شود...
حالا بد نیست معظم له بفرماید اگر مثلآ نظراتش در همان دانشگاه امام صادق خودش چندان مورد توجه نباشد آن وقت باید دربارهء خودشان چه نوع قضاوتی کرد به مصداق یک سوزن به خود صد جوالدوز به دیگری!
بنده همسایه ای داشتم که دانشجوی همین دانشگاه بود خودش و عیال محترمه اش و گمان کنم که چندان دل خوشی از آقای مهدوی نداشت(دارم من باب احتیاط می گویم از ایشان برائت نمی جست) حالا در این صورت می شود به جناب آقای مهدوی گفت لطفآ درب دانشگاهتان را تخته کنید وقتی که اطاعت مریدان که هیچ شاگردان هم که اینها خرجشان می کنید و غذا و خوابگاه و پول تو جیبی هم می دهیدشان به حضرتعالی طعنه می زنند!

علی گفت...

دوستی خاله خرسه روزنامه کیهان با نظام.
http://kosoof.blogdoon.com