۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

اهميت دموكراسي براي مردم

در سالنامه 1387 روزنامه اعتماد گفتگوئي با آقاي حجاريان چاپ شده كه او در اين مصاحبه گفته است: "اگر اين سؤال را از مردم بپرسيد كه مهمترين دغدغه شما چيست،‌ مردم از گراني و تورم و بيكاري صحبت مي كنند و كمتر كسي پيدا ميشود بگويد دغدغه هاي اصلي زندگي اش آزادي و دموكراسي است". همچنين در جائي ديدم كه آقاي كرباسچي در مخالفت با كانديداتوري آقاي خاتمي گفته است در نظرسنجي ها، مردم به اقتصاد بيشتر از دموكراسي اولويت داده اند. اما بايد گفت كه رديابي ديدگاههاي مردم درباره دوگانه معيشت - دموكراسي به اين سادگي هم كه تصور ميشود نيست و پيچيدگي ها و ظرافت هاي خاص خود را دارد كه بي توجهي به آن، همه ما را به اشتباه انداخته و به سياستمداراني كه مخالف دموكراسي هستند امكان مي دهد با استناد به نتايج چنين نظرسنجي هائي بر سر راه دموكراسي خواهي مانع ايجاد كنند و به آنانكه در اجرائي نمودن وعده هاي دموكراسي خواهانه خود شكست ميخورند كمك ميكند تا ناكامي خويش را توجيه نمايند.
زمانيكه از مردم پرسيده ميشود از ميان تورم، اشتغال، مسكن و آزادي و دموكراسي، كداميك دغدغه اصلي زندگي شماست و يا كداميك اولويت اول شماست، برداشت يكساني از اين سؤال در نزد آنان تداعي نميشود و لذا پاسخهاي همگني به آن سؤال نمي دهند. بنابراين اتكاء به نتايج چنين نظرسنجي هائي درمورد قضاوت مردم درباره دوگانه معيشت - دموكراسي حاوي اشكالات متعدد روش شناختي است.
در مواجهه با سؤال فوق، بطور كلي سه صورت متفاوت زير براي مردم تداعي ميشود و طبعاً متناسب با آن به سؤال پاسخ مي گويند:
1)بسياري از مردم وقتي با چنين سؤالي مواجه ميشوند اصولاً ارتباطي بين تورم و اشتغال و مسكن با آزادي و دموكراسي نمي يابند و مبنائي براي مقايسه آنها با همديگر پيدا نمي كنند، لذا گزينه اي را برمي گزينند كه با آن آشنا بوده و عملاً درگير آن هستند كه آنهم چيزي نيست جز تورم، اشتغال و مسكن. تصور كنيد از مردم سؤال كنيم كه براي شما تأمين نان و ميوه و برق مهمتر است يا بارش برف. روشن است آنانكه از ارتباط تأمين نان و ميوه و برق با بارش برف آگاهي ندارند يا خواهند گفت نمي دانم و يا اينكه نان و ميوه و برق را اولويت خود بر خواهند شمرد.
2)گروه ديگري از سؤال شوندگان از اين پرسش، تلقي اهميت داشتن يا نداشتن آزادي و دموكراسي در بهبود معيشت و زندگي روزمره خود مي كنند و لذا بر آن اساس پاسخ ميدهند. اما خود اينگونه افراد نيز دو دسته اند:
الف- دسته اي واقعاً با توجه به اهميتي كه براي آزادي و دموكراسي در مواجهه با مشكلات مربوط به تورم، اشتغال و مسكن قائل اند پاسخ مي گويند
ب- دسته ديگر نيز بنا به اهميت و تأثيري كه براي آزادي و دموكراسي در مواجهه با مشكلات اقتصادي روزمره خود قائل اند اظهار نظر مي كنند اما چون نقش آنرا با توجه به موانع ساختاري موجود بر سر راه آن، امري نسيه و بلندمدت مي دانند لذا به ضرر آن پاسخ مي دهند.
3)گروه ديگري از پاسخگويان، آزادي و دموكراسي را كالا و متاعي در كنار معيشت تلقي مي كنند و بر آن اساس پاسخ مي گويند. يعني اين دسته از افراد، همانگونه كه از كاهش قيمتها، درآمد مناسبي كه با كاركردن خود بدست مي آورند و مسكن مناسبي كه از آن برخوردارند، رضايت كسب مي كنند از خود آزادي و دموكراسي نيز لذت ميبرند و كاري به پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي آن ندارند. در ميان اين دسته ممكن است كساني يافت شوند كه حتي جراحي بيني را مهمتر از آزادي و دموكراسي بدانند و يا بالعكس از خود آزادي و دموكراسي لذتي بيشتر از نيازهاي روزمره زندگي كسب نمايند، يعني برف را بخاطر زيبائي خود آن ترجيح دهند و نه به جهت تأثيري كه بر توليد دارد.
بنابراين اگر در يك نظرسنجي، معلوم شد كه مثلاً 70 درصد مردم اولويت اصلي خود را معيشت و 30 درصد آزادي و دموكراسي بيان كرده اند نميتوان نتيجه گرفت كه براي 70 درصد مردم آزادي و دموكراسي اولويت اول نيست و به همين ترتيب نمي توان ادعا كرد كه فقط 30 درصد مردم خواستار آزادي و دموكراسي هستند، چرا كه از اين 70 درصد بخش زيادي بخاطر عدم آگاهي از اهميت آزادي و دموكراسي در بهبود وضعيت معيشتي خود است كه اولويت را به تورم و اشتغال و مسكن مي دهند و بخش قابل ملاحظه اي نيز از روي نااميدي و نسيه تلقي نمودن آثار آزادي و دموكراسي بر وضعيت زندگي روزمره شان است كه به نفع معيشت پاسخ مي گويند. البته در آنسوي داستان نيز، بخشي از آن 30 درصدي كه به آزادي و دموكراسي اولويت قائل ميشوند به جهت اهميت آن در بهبود وضعيت معيشتي نيست بلكه خود آزادي و دموكراسي براي آنان مهم است و از خود اين متاع لذت مي برند.
همانگونه كه ملاحطه ميشود از طريق چنين سؤالاتي نميتوان ديدگاههاي مردم درباره دوگانه معيشت - دموكراسي را بدرستي رديابي كرد. به نظر ميرسد كساني كه اينگونه نظرسنجي مي كنند اصولاً با علم به نتيجه آن، به اين كار دست ميزنند. معلوم است كه اگر آب و نان مردم در مقابل دموكراسي قرار گيرد به دلايلي كه ذكر شد بسياري اولويت را به اولي مي دهند. اگر كسي واقعاً به دنبال آگاهي از ذهنيت جامعه درباره دوگانه معيشت – دموكراسي باشد لازم است اولاً به اين نكته توجه نمايد كه آزادي و دموكراسي(بجز براي افراد گروه سوم)در عرض آب و نان نيست بلكه در طول آن است. آزادي و دموكراسي از جنس روش است ولي آب و نان از جنس هدف و لذا نبايد از مردم پرسيده شود كه دغدغه اصلي شما آب و نان است يا آزادي و دموكراسي و ثانياً سؤالات بايد با زباني پرسيده شوند كه پاسخگويان، پرسش سؤال كننده را دقيقاً متوجه شوند.
بجاي اينكه سؤال شود آب و نان دغدغه اصلي شماست يا آزادي و دموكراسي، بايد سؤال شود:
- اولويت اصلي شما، پرتاب ماهواره به فضاست يا حاضر شدن معلمي باسواد و خوش برخورد و خوش اخلاق در كلاس درس فرزندت؟
- دغدغه اصلي شما، غزه است يا بم؟
- دغدغه اصلي شما كمك شهرداري به هيأتهاي مذهبي است يا حل معضلات ترافيكي شهر؟
- دغدغه اصلي شما مبارزه با آمريكاست يا مبارزه با فقر؟
- شما دوست داريد به مؤسسه پروفسور مولانا از بودجه دولت كمك شود يا به مدرسه فوتبال فرزندت؟
- شما مايليد كه از نحوه هزينه شدن پول نفت باخبر باشيد يا بي خبر؟
- شما دوست داريد همه در برابر قانون مساوي باشند و يا نامساوي؟
- پس از دريافت پاسخ اين سؤالات، به پاسخگو گفته شود كه اگر آزادي و دموكراسي مستقر باشد اولويتها و دغدغه هائي كه شما برشمرديد تحقق مي يابد. با اين وضع، اولويت اصلي شما آزادي و دموكراسي است يا دغدغه هائي كه بيان كرديد؟

۶ نظر:

محمد حسین گفت...

پدرام عزیز نکته نغزی را بیان فرموده اید.
یکی از نتایج این انقلاب تئوکراتیک برساختن نهادی است به نام"گعده"! جلسه ای که آخوندها دور هم می نشینند و از هر دری و پیکری حرف می زنند و معمولا چند با مزه هم داخل مجلس هستند و هر از گاهی همه را می خندانند.
ظاهرا تئوریسینهایی چون حجاریان اگرچه آخوند نیستند زیاد گعده کرده اند و به مصداق ترک عادت... حرفهای قضا قورتکی از این دست هم کم و بیش در فرمایشاتشان یافت می شود و گرنه به قول استرینگنز در کتاب تئوریهای سیاسی به این مضمون: هیچ چیزی در سیاست دروغتر از آمار وجود ندارد.
ضمانت یک نظرسنجی یا نگرش سنجی به سلامت علمی و اخلاقی دانشمندان طراحی کنند و پردازشگر و مجریان آن است! من خود شاهد یکی از خیانت بارترین نگرش سنجی ها بوده ام که دانشمند مبرز و به نامی آنرا انجام می داد و هدفی جز پول و مقام نداشت، دانشمندی که کتابش در رشتهء خودش تکس محسوب می شود و توسط سمت منتشر می گردد و....کاش می توانستم مواردی از آن را بنویسم و اکنون بگویم دست اندرکاران این نگرش سنجی پر دروغ در کشور چکاره اند و چکار می کنند؟
نگرش سنجی مثل قضاوت و طبابت می ماند که می تواند با لحظه ای غفلت یا اندکی بی دقتی و یا سوء نیت ، نتایج فاجعه باری داشته باشد! بنابراین در مملکتی که اخلاقش به حضیض کشیده شده است ، بزرگترین بایاس در نگرش سنجی ها دنائت اخلاقی است و در درجهء بعد بایاسهای علمی،تکنیکی و ابزاری.
چندی پیش در یک هفته نامهء تخصصی(مربوط به رشته خودم) می خواندم که یک مطالعه جهانی (در حدود 70-80 کشور) توسط یک تیم کانادایی هدایت می شده است . در بین همهء کشورها تنها تقلب مربوط به ایران بوده است! مجریان ایرانی، پرسشنامه ها را سر جای نشسته و بدون مراجعه به گروه هدف پر می کرده اند ، غافل از انکه این علم آنقدر پیشرفت کرده است که باز کردن مچ متقلبین برای تیم اصلی کار چندان دشواری نبوده است، ماحصل اینکه پرادعا ترین کشور در زمینه اخلاق ، دروغگوترین کشور از آب در آمد وآبروی ایران چه جور هم رفت! بعدآ کاشف به عمل آمد که دست اندرکاران نگون بخت و بدشانس برای به جیب زدن چندر غاز دلاربیشتر این کارها را انجام می داده اند.
دولتی که می خواهد مدیریت جهانی کند اگر حقوق مکفی به کارکنان خود بدهد و اگر به جای اخلاق جهان کمی هم به فکر اخلاق خودش باشد، آن وقت اینهمه دزد تحویل جامعه خودش(و در اینجا جامعهء جهانی) نمی دهد.
بله پدرام عزیز
به قول استاد ارجمندم جناب آقای دکتر بشیریه به این مضمون: در دوره ای که فضای سیاسی بسته است، انتقاد روشنفکران به حکومت به شکل موردی و سمبلیک صورت می گیرد و گرنه خانه از پای بست آباد است برادر.

پدرام در پاسخ محمد حسين گفت...

اگر روزي ماهواره دروغ سنج و تقلب سنج پيدا شود و بخواهد نقشه دروغ گوئي و تقلب دنيا را تهيه كند وقتي فضاي ايران را اسكن مي كنه، بي ترديد هنگ مي كنه!

ناشناس گفت...

سلام جناب پدرام
پویا نعمت‌اللهی هستم
با اجازه می‌خواستم این مطلب را لینک کنم.
اجازه هست؟
در ضمن چند بار برای‌تان ایمیل فرستادم که ظاهرا من آدرس را اشتباه نوشته بودم.
چند بار خواستم کامنت بگذارم که هر کاری کردم باز نشد.
بار آدرس وبلاگ را در سایت آقای عبدی دیدم.
اتفاقا همان‌روزی که شما کامنت گذاشتید، من هم قبلش در وبلاگ شما بودم ولی نتوانستم کامنت بگذارم. بعد مرتب به شما ایمیل می‌زدم که ظاهرا آدرس را اشتباه کرده بودم.
از محبت‌های شما بی‌نهایت سپاسگزارم.
آن ایمیل‌ها را به این آدرس شما مجددا می‌فرستم.
متاسفم که با بی‌دقتی، چندی از شما دور بودم
مجددا پوزش می‌خواهم
با احترام
نعمت‌اللهی

پدرام در پاسخ پويا نعمت اللهي گفت...

جناب نعمت اللهي، با سلام
من هم ممنونم. من تا كنون ايميل يا كامنتي از جنابعالي دريافت نكرده ام. ولي امروز هم ايميل و هم كامنت شما را دريافت كردم. درباره لينك اين مطلب و هر مطلب ديگري نيز مشكلي نيست ممنون هم ميشوم.
باتشكر

پ -ص گفت...

نمی دانم باید به جناب حجاریان در این مورد چه گفت ایشان حنما میدانند که معیشت هدف است و دمکراسی راهکار وبقول شما ایندو در عرض هم نیستند و بلکه در طول همند اما واقعا چه شده که این گاف را کسی مثل حجاریان میدهد یعنی تئوریسن اصلاحات این تفاوت را نمی داند بهتر است به ماموران نظر سنجی بگوئیم که بپرسند راه تامین معیشت چیست و چه نوع حکومتی میتواند انرا تامین کند البته انها از این راه بیشتر و بهتر بمقصود میرسند زیرا بدلایل تاریخی جواب بیشتر عوام الناس این خواهد بود حکومتی مثل رضا خان و این حاکی از ان است که توده مردم سابقه ای از دمکراسی در تاریخ ما نمی بینند اما فرق بین شاه عباس و شاه سلطان حسین را بخوبی درک میکنند از این روست که نهضت مشروطه خواهی حالا حالا برای تبدیل شدن به خواسته توده باید تلاش کند فراموش نکنیم خیلی از مردم اتفاقات پاکستان و قدرت طالبانیسم را ناشی از دمکراسی میدانند و البته هراس از دست یابی انها بقدرت از طریق همین دمکراسی و کون فو یکون شدن دنیا بلحاظ دست یابی انها به سلاح اتمی امروز که قدرتی مخفی و غیر رسمی اند عوامل انتهاری تربیت میکنند و فردا که بمب اتمی دارند فکر میکنید کوچکترین تاملی در بکار گیری ان علیه انسانهایی که از نظر انها منحرفند و باید بحکم دین نابود شوند خواهند داشت ایا این اتفاقات لااقل دمکراسی را در پاره ای از نقاط با چالش روبرو نمی کند

پدرام در پاسخ پ-ص گفت...

من هم اين گفته را كه مردم دغدغه اصلي خود را تورم و مسكن و اشتغال بيان مي‌كنند، چون سالهاست كه از سوي نهادهاي قدرت تبليغ مي‌شود جدي نمي‌گرفتم اما وقتي ديدم آقاي حجاريان به چنين نظرسنجي‌هائي استناد كرده متعجب شدم و تا حدي متأسف و انگيزه‌ام از نوشتن اين يادداشت هم همين نكته بود.