۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

بيانيه سيزدهم

بيانيه سيزدهم ميرحسين موسوي چون بيانيه‌هاي پيشين او بخصوص بيانيه‌هاي اخيرش حاوي نكات جديد و مهمي از زبان اين پيشكسوت پشيمان‌نشده نظام جمهوري اسلامي بود. مواردي كه او در اين بيانيه بدان‌ها اشاره داشت چيزي نبود كه در گذشته و حال از چشم صاحبنظران و فعالين سياسي و اجتماعي دور مانده باشد اما جاري شدن آنها بر زبان مردي كه يك دهه اول جمهوري اسلامي را كه دهه شكل‌گيري و بنيان‌گذاري آن و دهه‌اي پرتلاطم بود، از نزديك نزديك لمس و تجربه نموده و دو دهه بعدي را نيز يك پايش در ميان مردم و يك‌پايش در ميان حاكمان بوده؛ آنها را به مواردي بسيار مهم و درس‌آموز مبدل مي‌كند.
نكته اول: "روز قدس يكي از میعادهاست. با چنین دعوتی نمی‌توان بدون تامین و ترویج عدل در داخل به وقوع ستم در دور دست معترض بود". موسوي با ذكر اين گزاره، همان شعار انتخاباتي خود را كه مي‌گفت اول بايد در داخل قوي بود آنگاه به مبارزه با ناراستي در دوردست‌ها پرداخت تكرار كرده و بصوري تلويحي با شعارهاي سبزيون روز قدس همراهي نشان داده است.
نكته دوم: "اینجانب آخرین جمعه از رمضان امسال را در میان کسانی حاضر شدم که جمعی از آنان با مشت‌های گره کرده به پیشوازم آمده‌ بودند و برایم آرزوی مرگ داشتند. در مسیر پرهیاهویی که بایکدیگر همراه شده بودیم سیمای‌شان را مرور می‌کردم و می‌دیدم‌ که آن چهره‌ها را دوست دارم و می‌دیدم پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد". اين گفته ميرحسين، در واقع تداعي‌كننده شعار "برد – برد" و يا "زنده باد مخالف من" و اين اقدام او در روز قدس، عينيت بخشيدن به آن شعارها بود. اين سخن او در واقع آب سردي بر آتش انتقام‌جوئي‌ها و كينه‌ها و عقده‌ها و تعصبات كوري است كه جز به نابودي حاملان و ناقلان انديشه‌هاي دگر رضايت نمي‌دهد.
نكته سوم: "خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین می‌زند. درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریک‌های مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند، اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجاد نمی‌کند". دعوت به رفتار عاقلانه و بدور از احساسات جان كلام در اين گفته موسوي است. او مي‌گويد عصبانيت از رفتار حاكمان حق مردم است ولي بلافاصله متذكر مي‌شود كه اين حقانيت و پيامدهاي خشونت‌بار آن لزوماً نتيجه‌اي ثمربخش در پي نخواهد آورد.
نكته چهارم: "مردم ما هوشیار و خردمندند‌ و خردمند کسی است که نه فقط میان خوب و بد، بلکه میان خوب و خوبتر و بد و بدتر تمیز بدهد. در پیش‌رو و در شرایط تاریخی ما تصویر روشنی از نتایج رفتارهای ساختارشکنانه نیست. همان‌گونه كه در نامه فرستاده شده برای تمامی مراجع تقلید به عرض رسید افغانستان و عراق دو عبرت بزرگ در دو سوی سرزمین ما هستند که هرگز نباید آنها را از نظر دور کنیم. ما خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستین‌اش هستیم. ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می‌خواهیم و آنانی را ساختارشکن و هرج‌ ومرج‌ طلب می‌شناسیم که با بهانه و بی‌بهانه از موازین اسلامی عدول می‌کنند و بنا بر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست می‌زنند". در اين فراز از بيانيه، ميرحسين با تفكيك ميان خوب و بد با خوب و خوبتر و بد و بدتر، ضمن اذعان به ايراداتي كه به ساختارهاي موجود وارد است شكستن آنرا پرهزينه‌تر از پيگيري استيفاي حقوقمان در قانون اساسي تنازل‌نايافته و موازين اسلامي عدول نشده دانسته و در همين راستا بر جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيش تأكيد مي‌كند ولي در عين‌حال از كنار "شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران" در مي‌گذرد.
نكته پنجم: "فضای سیاسی امروز كشور آن چیزی نیست كه سی سال پیش از این ایرانیان آرزوی‌اش را داشتند. مردم اینك از خود می‌پرسند چه چیز ما را از رسیدن به آرمان‌هایمان بازداشت و به شرایط فعلی رساند. این سوالی اساسی است كه جا دارد درباره كوشش‌های امروز و فردای‌ ما نیز پرسیده شود. ما چه باید بكنیم تا سی سال بعد از نو با همین پرسش روبرو نشویم؟". كسي كه براي يك دهه از دست‌اندركاران ارشد و اصلي نظام برآمده از انقلاب 57 و نخست‌وزير مورد اعتماد سرسختانه بنيان‌گذار آن بوده، امروز صادقانه از نرسيدن به آرمانهاي انقلاب 57 صحبت مي‌كند و هوشمندانه از همه مي‌خواهد كه به ريشه‌هاي اين ناكامي توجه كرده و همه را از افتادن مجدد در دام آن پرهيز مي‌دهد.
نكته ششم: "در طول یك قرن گذشته مردم ما از این قبیل دستاوردها کم نداشته‌اند، اما همه آنها متکی به مبارزه بوده است؛ تا فضای جهاد و تلاش وجود داشت این دستاوردها زنده بود و همین كه مردم خسته می‌شدند یا تصور می‌كردند باید به خانه‌هایشان بازگردند محصول از میان می‌رفت. مبارزه امری مقدس است، اما دائمی نیست. آنچه دائمی است زندگی است. ما نیز باید راه سبز امید را زندگی کنیم". ميرحسين موسوي در اين بخش از بيانيه خود، خواستار اين است كه معترضين هم زندگي كنند هم مبارزه. زندگي را مبارزه كنند و مبارزه را زندگي تا حركت اعتراضي خسته نشده و از نفس نيافتد. بنابراين مي‌گويد ما بايد راه سبز اميد را زندگي كنيم.
نكته هفتم: "اگر برای نتایجی که از حرکات اجتماعی خود به دست می‌آوریم دوام می‌خواهیم باید شجاعت و فراست را به هم بیامیزیم". مهندس موسوي در اين قسمت از بيانيه خود از فعالان اجتماعي خواسته است كه براي اينكه حركت آنان موسمي نبوده و دوام و پايداري داشته باشد بر اسب شجاعت خود افسار فراست ببندند.
نكته هشتم: "اینک بر اثر سیاست خارجی غلط و ماجراجویانه دولتی که مردم ما بدان دچار شده‌اند کشور در آستانه بحران‌هایی قرار گرفته كه اگر با منطق مبارزه پیش می‌رفتیم شاید ساده‌انگارانه تصور می‌كردیم كه این یک امتیاز برای راه سبز ماست، اما زمانی که می‌خواهیم مسیر سبز را زندگی کنیم چنین نیست". ميرحسين موسوي در واقع رهروان راه سبز اميد را از افتادن در دام "هدف وسيله را توجيه مي‌كند" بر حذر داشته و از اينكه فشار خارجي را ابزاري براي كوبيدن حاكمان قرار دهيم پرهيز مي‌دهد و لذا توصيه اساتید ایرانی مقیم خارج مبني بر اينكه با سپاسگزاری از حمایت ملت‌های دیگر از آنها بخواهیم در هیچ تحریمی بر علیه ایران شرکت نکنند را مي‌پسندد و بر آن صحه مي‌گذارد و دليل آنرا اينگونه بيان مي‌كند كه "این نه تحریم یک دولت،‌ بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است".
نكته نهم: "هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبودكسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند. هرگاه مردمی برای تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌ طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند. مردمی كه می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی كریمانه را تجربه كنند جا دارد كه از نخستین قدم‌هایی كه به ناكامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری كنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی كنید". مهندس ميرحسين بدين‌تريتب در پايان بيانيه خود، در كنار هشدار به رهپويان راه سبز اميد از افتادن در دامي كه ديگران براي آنها پهن كرده بودند تا آنان را به تمسخر گيرند، از اينكه حركت اعتراضي و به قول او زندگي اعتراضي مردم آلوده به كيش شخصيت شود پرهيز داده و آنرا مجال دادن به جاه‌طلبان براي طمع در آنان بر مي‌شمارد.
البته آقاي موسوي بايد بداند كه همه اينها درست، مهم و البته لازم؛ اما حداكثر دستاوردي كه زندگي كردن راه سبز اميد با مختصاتي كه ايشان ترسيم مي‌كنند درپي خواهد آورد خسته‌شدن و كناررفتن مخالفان اين راه است ولي اين لزوماً به معني تحليل‌رفتن رفتار‌هائي كه آنان را آنان كرده‌ نخواهد بود و تضميني براي عدم بازتوليد آن كردارها از سوي پيش‌قراولان جنبش سبز وجود ندارد حتي اگر امروز نسبت به چنين بازتوليدي هشدار دهند. لذا بايد درمان‌هاي اثربخش‌تر و مطمئن‌تري تجويز كرد كه پايشان بر روي زمين باشد. در اين زمينه در مقاله‌اي مستقل توضيح خواهم داد.

۳ نظر:

نعمت‌اللهی گفت...

سلام جناب پدرام.
من متن آن بیانیه را خوانده بودم.
ولی این یادداشت باعث شد که با نگاه دقیق‌تری به آن بپردازم.
همچنین چیز زیادی از پاراگراف آخر دستگیرم نشد که باید منتظر یادداشت مربوطه باشم.
با تشکر و احترام

ناشناس گفت...

به نظر من اين بيانيه عقب‌گردي بزرگ و اعتراف موسوي به اشتباهاتش و عذرخواهي محترمانه و بي‌سرو صداي اوست

نيما گفت...

نكات مهم بيانيه تفكيك و برجسته شده و توضيحات خوبي درباره آنها داده شده
با تشكر از شما