تيتر يك، عنوان سرتيتر سايت تغيير،پايگاه اينترنتي اصلاح طلبان عملگراست. يكي از سر تيترهاي امروز اين سايت، اين بود: "بهزادنبوی: اکبر گنجی صداقت ندارد و مواضعش باعث هزینه های سنگین به اصلاحات شد". اين سايت در ادامه نوشته است:"بهزادنبوی، به شدت از اکبر گنجی روزنامه نگار ایرانی که به علت ایستادگی در مواضع اصلاحی متحمل ۶ سال حبس شد، انتقاد کرد. بهزادنبوی گنجی را فردی خواند که صداقت ندارد و مواضعش باعث شد هزینه های سنگینی به اصلاحات متحمل شود".
با ديدن اين تيتر و ادامه آن پيش خود گفتم اينان عجب نامردهائي هستند، حالا كه وقت انتخابات و پاسخگوئي رسيده، مي خواهند ضعفهاي خودشان را گردن بنده خدائي كه فعلاً دستش از ماجرا كوتاه است و در خودتبعيدي به سر مي برد بياندازند. اما وقتي اصل مطلب را خواندم به نظرم رسيد كه اتفاقاً برعكس، گردانندگان سايت يادشده عجب نامردهائي هستند، حالا كه نمي خواهند آقاي خاتمي رئيس جمهور شود در پي آنند كه اختلافات ميان طرفداران او با اصلاح طلبان راديكال را شعله ور نمايند و بدين ترتيب براي آنها جبهه جديدي باز كنند(اختلاف بيانداز و حكومت كن).
اصل مطلب، پاسخ به نقد آقاي علوي تبار از آقاي نبوي بابت انتقاد چند وقت پيش او به آقاي گنجي در شيراز بود كه بصورت يادداشت در دو هفته نامه عصر نو چاپ شده است. آنچه كه سايت تغيير به آن علاقه نشان داده و آنرا برجسته نموده، بحثي كاملاً فرعي در يادداشت فوق بوده و اتفاقاً به آنصورتي كه تيتر شده هم بيان نگرديده است. اصل مطلب كه در خود سايت آمده به اين صورت است: "درست است که به قول دکتر علوی تبار آقای گنجی اهل کار جمعی نبوده و نیست، تا آنجا که به توصیه ها و نصایح نزدیک ترین دوستان خود نیز کمتر توجه می کند، ولی به دلیل همان صراحت و شجاعت(و نه الزاماً صداقت)که آقای علوی تبار بدان اشاره کرده اند مواضع جنجال برانگیز آقای گنجی طی سال های ۷۶و ۷۷ هزینه های سنگینی را بر حرکت اصلاحی تحمیل کرد".
اينكه برخي از اطرافيان آقاي خاتمي معتقدند رفتارهاي افرادي چون آقاي گنجي براي اصلاحات هزينه داشت مطلبي است كه بارها و بارها گفته شده و شنيده شده است، چه نيازي است آنرا از مطلبي كه اصل بحث آن چيز ديگري است استخراج كنند و مجدداً به خوانندگان يادآوري نمايند. چرا از يادداشت آقاي نبوي عباراتي چون "معمولاً با ايشان(آقاي گنجي) برخوردهاي ظالمانه مي شد" و "نقد دیدگاه های فکری یا روش های سیاسی آقای گنجی به هیچ وجه به معنای نفی تدین، شـجاعت و ایستادگی ایشان در قبال مظالم و فشارهای اعمال شده نیست"برجسته نشده اند؟چرا اين گفته آقاي نبوي كه در پاسخ به گله يكي از مقامات عالي نظام، گفته است كه ما آدم فروش نيستيم، به عنوان تيتر يك انتخاب نگرديده؟اگر اين سخن از سوي كانديداي مورد علاقه اين دوستان مطرح مي شد آنرا به نشانه مردي و مرام و عملگرائي و قاطعيت، حلوا حلوا نمي كردند؟
در اين نوشته قصد آن نيست كه بگوئيم حق با آقاي نبوي هست يا نيست و يا اينكه آقاي گنجي مقصر بوده يا نبوده، بلكه هدف آن است كه بگوئيم كساني كه داعيه اصلاح طلبي دارند نبايد تبديل به كيهان شيرين سخن شوند، نبايد با خواندن مطالب آنها انسان به ياد برخي خبرگزاريها بيافتد، نبايد با ديدن سايت تغيير به اين نتيجه برسيم كه اگر زمينه مهيا باشد اينان نيز شناگران قابلي هستند و خوب بلدند اختلاف بياندازند تا حكومت كنند.
آيا بهتر نيست به عوض اين كارها، بگويند و بنويسند كه چه ميخواهند و چه نمي خواهند؟مشخص كنند كه چگونه قرار است آنچه كه مي خواهند را تحقق بخشند و آنچه كه نمي خواهند را كنار بزنند؟تحليل كنند كه چرا رئيس جمهور سابق را ناموفق مي پندارند و چرا فكر مي كنند كانديداي مورد علاقه آنها، مي تواند موفق باشد؟
سرمقاله روزنامه شرق در آخرين روزهاي بهار سال 84، "خروج حاشيه بر متن" بود مراقب باشند در آخرين روزهاي بهار سال آينده سرمقاله روزنامه اعتماد ملي "خروج عوامگرائي بر عملگرائي" نباشد و يا سايت تغيير مجبور نشود تيتر يك خود را مزين به اين كند كه "سيل يارانه ها، شيخ و سيد" را برد.
با ديدن اين تيتر و ادامه آن پيش خود گفتم اينان عجب نامردهائي هستند، حالا كه وقت انتخابات و پاسخگوئي رسيده، مي خواهند ضعفهاي خودشان را گردن بنده خدائي كه فعلاً دستش از ماجرا كوتاه است و در خودتبعيدي به سر مي برد بياندازند. اما وقتي اصل مطلب را خواندم به نظرم رسيد كه اتفاقاً برعكس، گردانندگان سايت يادشده عجب نامردهائي هستند، حالا كه نمي خواهند آقاي خاتمي رئيس جمهور شود در پي آنند كه اختلافات ميان طرفداران او با اصلاح طلبان راديكال را شعله ور نمايند و بدين ترتيب براي آنها جبهه جديدي باز كنند(اختلاف بيانداز و حكومت كن).
اصل مطلب، پاسخ به نقد آقاي علوي تبار از آقاي نبوي بابت انتقاد چند وقت پيش او به آقاي گنجي در شيراز بود كه بصورت يادداشت در دو هفته نامه عصر نو چاپ شده است. آنچه كه سايت تغيير به آن علاقه نشان داده و آنرا برجسته نموده، بحثي كاملاً فرعي در يادداشت فوق بوده و اتفاقاً به آنصورتي كه تيتر شده هم بيان نگرديده است. اصل مطلب كه در خود سايت آمده به اين صورت است: "درست است که به قول دکتر علوی تبار آقای گنجی اهل کار جمعی نبوده و نیست، تا آنجا که به توصیه ها و نصایح نزدیک ترین دوستان خود نیز کمتر توجه می کند، ولی به دلیل همان صراحت و شجاعت(و نه الزاماً صداقت)که آقای علوی تبار بدان اشاره کرده اند مواضع جنجال برانگیز آقای گنجی طی سال های ۷۶و ۷۷ هزینه های سنگینی را بر حرکت اصلاحی تحمیل کرد".
اينكه برخي از اطرافيان آقاي خاتمي معتقدند رفتارهاي افرادي چون آقاي گنجي براي اصلاحات هزينه داشت مطلبي است كه بارها و بارها گفته شده و شنيده شده است، چه نيازي است آنرا از مطلبي كه اصل بحث آن چيز ديگري است استخراج كنند و مجدداً به خوانندگان يادآوري نمايند. چرا از يادداشت آقاي نبوي عباراتي چون "معمولاً با ايشان(آقاي گنجي) برخوردهاي ظالمانه مي شد" و "نقد دیدگاه های فکری یا روش های سیاسی آقای گنجی به هیچ وجه به معنای نفی تدین، شـجاعت و ایستادگی ایشان در قبال مظالم و فشارهای اعمال شده نیست"برجسته نشده اند؟چرا اين گفته آقاي نبوي كه در پاسخ به گله يكي از مقامات عالي نظام، گفته است كه ما آدم فروش نيستيم، به عنوان تيتر يك انتخاب نگرديده؟اگر اين سخن از سوي كانديداي مورد علاقه اين دوستان مطرح مي شد آنرا به نشانه مردي و مرام و عملگرائي و قاطعيت، حلوا حلوا نمي كردند؟
در اين نوشته قصد آن نيست كه بگوئيم حق با آقاي نبوي هست يا نيست و يا اينكه آقاي گنجي مقصر بوده يا نبوده، بلكه هدف آن است كه بگوئيم كساني كه داعيه اصلاح طلبي دارند نبايد تبديل به كيهان شيرين سخن شوند، نبايد با خواندن مطالب آنها انسان به ياد برخي خبرگزاريها بيافتد، نبايد با ديدن سايت تغيير به اين نتيجه برسيم كه اگر زمينه مهيا باشد اينان نيز شناگران قابلي هستند و خوب بلدند اختلاف بياندازند تا حكومت كنند.
آيا بهتر نيست به عوض اين كارها، بگويند و بنويسند كه چه ميخواهند و چه نمي خواهند؟مشخص كنند كه چگونه قرار است آنچه كه مي خواهند را تحقق بخشند و آنچه كه نمي خواهند را كنار بزنند؟تحليل كنند كه چرا رئيس جمهور سابق را ناموفق مي پندارند و چرا فكر مي كنند كانديداي مورد علاقه آنها، مي تواند موفق باشد؟
سرمقاله روزنامه شرق در آخرين روزهاي بهار سال 84، "خروج حاشيه بر متن" بود مراقب باشند در آخرين روزهاي بهار سال آينده سرمقاله روزنامه اعتماد ملي "خروج عوامگرائي بر عملگرائي" نباشد و يا سايت تغيير مجبور نشود تيتر يك خود را مزين به اين كند كه "سيل يارانه ها، شيخ و سيد" را برد.
۵ نظر:
قوچانی و منتجبی ظاهراً حاضرند هر کاری بکنند تا خاتمی رئیس جمهور نشود. هر کار ناصحیحی را بنام عملگرائی توجیه می کنند در واقع هیچ اصولی ندارند آنوقت خاتمی را به بی اصولی متهم می کنند.
در سخنان بهزاد نبوی تناقض آشکاری وجود دارد. از یک طرف می گوید اکبر گنجی هزینه های زیادی به اصلاحات تحمیل کرد و از طرف دیگر ادعا می کند که موضوع گنجی در حدی نیست که موضع گیری یا عدم موضع گیری مجاهدین انقلاب درباره او باعث کاهش هجمه ها و کینه ها نسبت به این سازمان شود. او خود و گروه خود را متن اصلاحات می داند و بقیه را حاشیه آن که فعالیتهای نامناسب حاشیه به نام اصلاحات تمام شده است. اینها همه اش بی صداقتی است. وقتی چنین است طبیعی است که دیگران هم مقابله به مثل کنند.
برخی از این دوستان انسان را یاد ماجرای گاو نه من شیر می اندازند. خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر گرداند. البته من هیچگاه آقای قوچانی را آدم عمیقی در تحلیل مسائل سیاسی نمی دانستم. او کسی بود که فقط بلد بود خوب با الفاظ بازی کند و البته حرفهای خوبی هم می زد. ولی میان او با امثال گنجی و عبدی و باقی فاصله بسیار است. کاش بزرگترهایی مثل عمادالدین باقی کمی نصیحتش کنند. اصلا برای مجموعه اصلاحات خوب نیست چنین رفتارها و شیوه هایی
بنده عرض کرده ام که موضوع بحث یادداشت خود مطالب آقای نبوی نیست و گرنه برخی از ادعاهای او نیز قابل تأمل است.
اینکه دوستمان نیما گفته اند که بهزاد نبوی صادق نیست و لذا طبیعی است که دیگران هم مقابله به مثل کنند حرف خیلی عجیبی است که فقط می توان با شعار عملگرائی توجیهش کرد. اینکه کار غیراخلاقی خودمان را با کار غیر اخلاقی رقیب توجیه کنیم با هیچ معیار اخلاقی نمی خواند جز اخلاق عملگرایانه!
ارسال یک نظر