چرا شهرداری تهران مهم است؟چرا آقای کرباسچی رئیس جمهور به مجلس می فرستد و بعداً بخاطر آن تنبیه می شود؟چرا آقای علی لاریجانی و آقای جهرمی مخالف انتخابات شوراها بوده و تمایل نداشتند شهردار تهران توسط آن تعیین شود(به نقل از آقای تاجزاده در سایت امروز)؟چرا شهردار تهران رئیس جمهور می شود؟چرا غالب تحلیلها در مورد انتخابات شوراها بر شهر تهران تمرکز دارد؟چرا شورای شهر باعث میشود فردی مثل آقای چمران که از حامیان اصلی آقای احمدی نژاد در شهرداری و انتخابات ریاست جمهوری بود و داشت معاون اول او میشد ازایشان جدا شده و درمقابل او قرار گیرد؟چرا نفت مهم است؟چرا برای اولین بار بعداز انقلاب سه کاندید معرفی شده از طرف رئیس جمهور مورد حمایت مجلس، رأی اعتماد بدست نمی آورند؟چرا آقای عبدی در نوشته های خود این همه روی نفت تأکید دارد وصندوق ذخیره ارزی را باروتی زیر اصلاحات می داند؟
با کمی دقت در آنچه که در صحنه زندگی انسانها در جوامع جدید و قدیم و پیشرفته و عقب مانده گذشته و میگذرد رابطه ای چرخه ای میان پول و قدرت قابل شناسائیست. معمولاً پول، قدرت می آفریند و قدرت نیز پول و چون هر دوی آنها ابزار رفاه و آرامش و آسایش اند(البته بعضاً هم ناخواسته عامل عذاب و بدبختی میشوند و این چرخه می شکند)لذا همه، آن دو را دوست دارند. بنابراین هرجا ثروتی باشد معمولاً دوستداران قدرت در صف اول اند و هرجا قدرتی باشد دوستداران ثروت.
شاید شهرداری تهران یکی از معدود کانونهای مهم ثروت و در نتیجه قدرت در کشور باشد. با دراختیار گرفتن قدرت مالی شهرداری تهران می شود اتوبانها ساخت، می شود فرهنگسراها براه انداخت، میتوان وامهای ازدواج داد، میشود به استقبال هیأتهای مذهبی رفت و به معلمان بن داد و ... و در نتیجه افرادی را به کاخ ریاست جمهوری فرستاد. نگاهی به بودجه شهرداری تهران گویای این مطلب است:
1- بودجه شهرداری تهران در سال 85، با حدود 3.35 میلیارد دلار معادل 5 درصد بودجه عمومی دولت است
2-بودجه شهرداری تهران در سال 85، بیش از 2 برابر بودجه کل استان تهران است
3-بودجه شهرداری تهران در سال 85، حدود 23 درصد بودجه کل استانهای کشور است.
در مورد نفت، مسأله ابعاد بسیار بزرگتر، عمیقتر و فراگیرتری به خود می گیرد بخصوص اینکه کس یا کسانی که اختیار آنرا بدست می گیرند اجباری به پاسخ گوئی در مورد نحوه هزینه کردن آن ندارند چرا که برخلاف مالیات که از مردم دریافت می شود و لذا دولت کم و بیش مجبور است به مالیات دهندگان پاسخگو باشد، در این مورد هیچ ارتباطی میان مردم و دولت برقرار نبوده و دولت رأساً اکتشاف، استخراج و فروش نفت را انجام می دهد.ذکر چند رقم از قانون بودجه سال 85 کشور در این زمینه می تواند ابعادی از این قضیه را نمایان سازد :
1-از کل 61.3 میلیارد دلار بودجه عمومی دولت در سال 85، حدود 50 درصداز محل منابع نفتی وحدود20درصد از محل مالیات کارمندان دولت و سود شرکتهای دولتی تأمین می شود، بنابراین حدود 70درصد از بودجه عمومی دولت مستقل ازمنابع اقتصادی خصوصی جامعه است. لازم به ذکر است که 30 درصد مابقی نیز به شدت از نفت تأثیرپذیر است و بدون نفت نمی تواند براحتی تحقق یابد.
2-حدود 64 درصد مصرف ارزی بودجه عمومی دولت(19 میلیارد دلار)، صرف یارانه ها(بدون احتساب یارانه انرژی)، کمکهای بلاعوض و هزینه های رفاه اجتماعی میشود
3-حدود 45 درصد بودجه شرکتهای دولتی با احتسای یارانه انرژی(76 میلیارد دلار)، مربوط به درآمد شرکتهای ملی نفت و گاز ایران می باشد، که 28 درصد ازآن(21 میلیارد دلار)یارانه انرژی است
4-کل یارانه ها(شامل یارانه انرژی) ، کمکهای بلاعوض و هزینه های رفاه اجتماعی پرداختی توسط دولت،حدود 41 میلیارد دلار می باشدکه بیش از 50 درصد درآمد شرکتهای ملی نفت و گاز ایران و نزدیک 20 درصد تولید ناخالص داخلی کشوراست.
تذکر : تبدیل ارقام ریالی به دلار، براساس نرخ مصوب قانون بودجه سال 85 برای دلار، یعنی 8950 ریال صورت گرفته است. ضمناً ارقام ارایه شده از کتاب قانون بودجه سال 85 کل کشور برداشت شده است.
با کمی دقت در آنچه که در صحنه زندگی انسانها در جوامع جدید و قدیم و پیشرفته و عقب مانده گذشته و میگذرد رابطه ای چرخه ای میان پول و قدرت قابل شناسائیست. معمولاً پول، قدرت می آفریند و قدرت نیز پول و چون هر دوی آنها ابزار رفاه و آرامش و آسایش اند(البته بعضاً هم ناخواسته عامل عذاب و بدبختی میشوند و این چرخه می شکند)لذا همه، آن دو را دوست دارند. بنابراین هرجا ثروتی باشد معمولاً دوستداران قدرت در صف اول اند و هرجا قدرتی باشد دوستداران ثروت.
شاید شهرداری تهران یکی از معدود کانونهای مهم ثروت و در نتیجه قدرت در کشور باشد. با دراختیار گرفتن قدرت مالی شهرداری تهران می شود اتوبانها ساخت، می شود فرهنگسراها براه انداخت، میتوان وامهای ازدواج داد، میشود به استقبال هیأتهای مذهبی رفت و به معلمان بن داد و ... و در نتیجه افرادی را به کاخ ریاست جمهوری فرستاد. نگاهی به بودجه شهرداری تهران گویای این مطلب است:
1- بودجه شهرداری تهران در سال 85، با حدود 3.35 میلیارد دلار معادل 5 درصد بودجه عمومی دولت است
2-بودجه شهرداری تهران در سال 85، بیش از 2 برابر بودجه کل استان تهران است
3-بودجه شهرداری تهران در سال 85، حدود 23 درصد بودجه کل استانهای کشور است.
در مورد نفت، مسأله ابعاد بسیار بزرگتر، عمیقتر و فراگیرتری به خود می گیرد بخصوص اینکه کس یا کسانی که اختیار آنرا بدست می گیرند اجباری به پاسخ گوئی در مورد نحوه هزینه کردن آن ندارند چرا که برخلاف مالیات که از مردم دریافت می شود و لذا دولت کم و بیش مجبور است به مالیات دهندگان پاسخگو باشد، در این مورد هیچ ارتباطی میان مردم و دولت برقرار نبوده و دولت رأساً اکتشاف، استخراج و فروش نفت را انجام می دهد.ذکر چند رقم از قانون بودجه سال 85 کشور در این زمینه می تواند ابعادی از این قضیه را نمایان سازد :
1-از کل 61.3 میلیارد دلار بودجه عمومی دولت در سال 85، حدود 50 درصداز محل منابع نفتی وحدود20درصد از محل مالیات کارمندان دولت و سود شرکتهای دولتی تأمین می شود، بنابراین حدود 70درصد از بودجه عمومی دولت مستقل ازمنابع اقتصادی خصوصی جامعه است. لازم به ذکر است که 30 درصد مابقی نیز به شدت از نفت تأثیرپذیر است و بدون نفت نمی تواند براحتی تحقق یابد.
2-حدود 64 درصد مصرف ارزی بودجه عمومی دولت(19 میلیارد دلار)، صرف یارانه ها(بدون احتساب یارانه انرژی)، کمکهای بلاعوض و هزینه های رفاه اجتماعی میشود
3-حدود 45 درصد بودجه شرکتهای دولتی با احتسای یارانه انرژی(76 میلیارد دلار)، مربوط به درآمد شرکتهای ملی نفت و گاز ایران می باشد، که 28 درصد ازآن(21 میلیارد دلار)یارانه انرژی است
4-کل یارانه ها(شامل یارانه انرژی) ، کمکهای بلاعوض و هزینه های رفاه اجتماعی پرداختی توسط دولت،حدود 41 میلیارد دلار می باشدکه بیش از 50 درصد درآمد شرکتهای ملی نفت و گاز ایران و نزدیک 20 درصد تولید ناخالص داخلی کشوراست.
تذکر : تبدیل ارقام ریالی به دلار، براساس نرخ مصوب قانون بودجه سال 85 برای دلار، یعنی 8950 ریال صورت گرفته است. ضمناً ارقام ارایه شده از کتاب قانون بودجه سال 85 کل کشور برداشت شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر