"بازگشت مجدد آرامش به فضای سیاسی کشور و روحیه خدمت، از جمله دستاوردهای پیروزی اصولگرایان در چند انتخابات اخیر بوده است".
این جمله را در یکی از روزنامه ها خواندم که از قول یکی از نمایندگان مجلس هفتم که در جمع هم محفلی های خود سخنرانی می کرده درج شده بود و با دیدن آن ناخودآگاه به یاد داستانی افتادم که سالها پیش شاهدش بودم.
چندین سال قبل، به دلایل کاری، مجبور بودم همه روزه در چهارراه پارک وی سوار تاکسی شوم. طبق معمول تعدادی راننده تاکسی آرم دار و بدون آرم در آنجا صف می کشیدند و به نوبت مسافر سوار می کردند. وسایط نقلیه مورد استفاده آنان کم و بیش پیکانهای فرسوده و قدیمی بود که وضعیت داخل آنها بسیار بدتر از شکل و شمایل ظاهر آنها بود و لذا مسافرین مداوماً به راننده آنها معترض بودند و خود من بارها شاهد پاره شدن لباس چند نفر از مسافرین بودم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی متوجه شدم سه چهار تا آر.دی. و پیکان مدل بالا نیز برای سوار کردن مسافر به محلی که سوار تاکسی می شدم رفت و آمد می کنند و لذا چندین نوبت بجای تاکسی های قبلی سوار آنها شدم. بسیاری از مسافران نیز همانند من به محض مشاهده تاکسی های جدید فوراً طرف آنها رفته سوار می شدند. رانندگان قدیمی با مشاهده این وضعیت، در اوایل کار به تاکسیهای جدید اجازه ایستادن در آنجایی که همیشه سوار می شدیم نمیداننددر نتیجه، آنها نیز کمی جلوتر یا عقب تر اقدام به سوار کردن مسافر می نمودند. عکس العمل بعدی صاحبان تاکسیهای قدیمی چانه زدن باماها سر پیاده شدن از تاکسیهای جدید و سوار شدن به اتومبیل آنان بود. تا اینکه یک روز، وقتی به چهارراه پارک وی رسیدم دیدم در محلی که هر روز سوار تاکسی میشدم رانندگان با هم درگیر شده اند، نزدیک که شدم دیدم که رانندگان قدیمی، یکی از رانندگان جدید را که فرد مؤدبی هم بود کتک میزنند و چندنفر هم مشغول جداکردن آنها هستند. این وضعیت چندین بار تکرار شد تا اینکه در نهایت اکثر تاکسیهای جدید الورود آن خط را ترک کردند و ما ماندیم و تاکسیهای قدیمی. بی شک یکی از حرفهایی که رانندگان قدیمی با صدای بلند و قهقهه های خاص خود با هم رد و بدل میکردند ابراز خرسندی از "آرامش مجددی"!!!بود که به محل سوارکردن مسافر توسط آنان در پارک وی بازگشته بود و آنها اینک می توانستند با خیالی آسوده به "خدمت رسانی"!!!(که مدتی بود بخاطر درگیری هایشان با تاکسیهای مزاحم مختل شده بود)به ماهای مظلوم بپردازند. غافل از آنکه اینک این ما بودیم که آرامش درونی خود را از دست داده و به نقطه اول بازگشته بودیم.
با مروری گذرا بر وقایع سالهایی که این نماینده مجلس، معتقد است در آن سالها فضای سیاسی کشور ناآرام و خدمت رسانی به مردم متوقف بوده است(قاعدتاً 8 سال دوره اصلاحات را مدنظر دارند)، به وضوح میتوان دریافت که در آن ایام، مردم تولیدکنندگان گذشته کالاها وخدمات سیاسی مورد نیازخود را بخاطر ارائه کالاهاوخدمات بنجل(تولید و عرضه Bads بجای Goods)کنار گذاشته و تولیدکنندگان جدیدی را به خدمت گرفتند. بخش قابل توجهی از تولید کنندگان قدیم، پس از خروج از شوک از دست دادن بازارهای خود، بجای تلاش برای بازسازی خود و ارائه کالاها و خدماتی قابل مصرف برای مصرف کنندگان، اقدام به حرکتهای ایذائی و تخریبی علیه عرضه کنندگان جدیدکردند و هرتلاش مشروع و غیرمشروعی را به مرحله اجرا گذاشتند تا آنان نتوانند به آنچه که شعارش را میدادند عمل کنند. در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره میشود:
1- ایجادناامنی و تشنج آفرینی نرم افزاری و سخت افزاری برای جامعه بخصوص فضای سیاسی آن از طریق عوامل وابسته خود در وزارت اطلاعات که ظاهراً اوج آن در قتلهای زنجیره ای تجلی یافت.
2- تشکیل سایت انحصاری رسانه ای برای برجسته کردن نقاط ضعف اصلاح طلبان و تحت الشعاع قرار دادن نقاط قوت آنان که شاید اوج این اقدام ایذائی را بتوان دراقدام بی سابقه ابدی و ازلی سیمای جمهوری اسلامی در نمایش فیلم کنفرانس برلین دانست.
3- تشکیل سایت قضائی برای نبش قبر قوانین و مقررات قابل استفاده بر علیه اصلاح طلبان و ایجاد فضای مغناطیسی قوی پیرامون آنان برای جذب دست از پاخطا کردنهای ریز ودرشت آنان که شاید اوج آنرا بتوان در توقیف به اصطلاح فله ای مطبوعات دانست.
4- به خیابان آمدن و کفن پوشیدن و واسلاما سردادن برای اتفاقاتی که برای بدتر از آن هم چه قبل از دوران اصلاحات و چه بعد از دوران اصلاحات، چنین عکس العملهایی مشاهده نشده و نمیشود و درآینده نیز بعید است که مشاهده شود.
5- تفاسیر محیرالعقول شورای نگهبان از قانون اساسی و شرع به منظور فلج کردن مجلس ششم.
6- ابطال بی سابقه 700 هزار رأی مردم تهران برای مجلس ششم.
7- سرکوب حرکت دانشجویی 18 تیر سال 78.
8- برخورد فیزیکی با برخی از اصلاح طلبان در سخنرانیها و ... که اوج آن در ترور سعید حجاریان تجلی یافت.
9- و...
نتیجه بدیهی و طبیعی این اقدامات که از سوی محافظه کاران دیروز و اصولگرایان امروز مدیریت و اجرا می شد، ایجاد بحران و تشنج در فضای سیاسی و غیرسیاسی جامعه در آن سالها و در نتیجه به هم خوردن آرامش این فضاها بود که بعضاً منجر به اخلال و رکود در خدمت رسانی به مردم نیز می شد و یا اینکه از طریق مؤسسات رسانه ای بحران آفرینان چنین تبلیغ می شد.
بنابراین، کسانی که روزگاری"خدمات به درد بخور"ارائه نمیکردند ولی حق الزحمه ای در خور"خدمات به درد بخور"از اموال مردم برداشت میکردند به محض محروم شدن از این معامله نابرابر، ناآرامی و تشنجهای درونی خود را به فضای جامعه کشاندند و در خدمت رسانی به مردم اخلال ایجاد کردند و عامل این تشنجها و اخلالها در خدمت رسانی به مردم را نیز اصلاح طلبان تبلیغ کردند(و امروز هم میکنند) و در نهایت موفق شدند البته با کمک خود اصلاح طلبان،دوباره طرف معامله معاملات نابرابر شیرین گذشته شوند و بالنتیجه به آرامشی مجدد دست یابند و جریان ارائه خدمات حتی بعضاً بنجل تر از گذشته خود به مردم را از سرگیرند.
آنچه که از سوی اصولگرایان در این سالها بر اصلاحات رفت تأسف آور است، اما تأسف آورترازآن، همان جمله اول این نوشته است مبنی بر اینکه:"بازگشت مجدد آرامش به فضای سیاسی کشور و روحیه خدمت، از جمله دستاوردهای پیروزی اصولگرایان در چند انتخابات اخیر بوده است".تأسف آورازاین جهت که کسانی که یکی از خصوصیات برجسته خود را تعهد بیان میکنند، بازگشت آرامشی که خود بر هم زده بودند و متوقف شدن رکود و سستی در خدمت رسانی به مردم را که خود مسبب اصلی(و غالباً مبلغ) آن بودند را موهبت بازگشت خود به قدرت تبلیغ میکنند و تشج و ناآرامی درونی خود را تشنج و ناآرامی جامعه جلوه می دهند.
لازم به ذکر است که قصد این یادداشت، بررسی دلایل موفقیت و عدم موفقیت اصلاح طلبان نبوده ونمی خواست ناکامیهای آنان را به سنگ اندازیهای محافظه کاران یا اصولگرایان گره بزند، گو اینکه اصلاح طلبان میتوانستند با تدبیر و استواری بیشتر، این بحرانها را با موفقیت از سر بگذرانند. دلیل اشاره به این بحران آفرینی ها، صرفاً کمک گرفتن از آن برای توضیح معنی آن آرامش!!! وخدمت رسانی!!!است که نماینده محترم مجلس هفتم ادعای به ارمغان آوردن آنرا دارند.
این جمله را در یکی از روزنامه ها خواندم که از قول یکی از نمایندگان مجلس هفتم که در جمع هم محفلی های خود سخنرانی می کرده درج شده بود و با دیدن آن ناخودآگاه به یاد داستانی افتادم که سالها پیش شاهدش بودم.
چندین سال قبل، به دلایل کاری، مجبور بودم همه روزه در چهارراه پارک وی سوار تاکسی شوم. طبق معمول تعدادی راننده تاکسی آرم دار و بدون آرم در آنجا صف می کشیدند و به نوبت مسافر سوار می کردند. وسایط نقلیه مورد استفاده آنان کم و بیش پیکانهای فرسوده و قدیمی بود که وضعیت داخل آنها بسیار بدتر از شکل و شمایل ظاهر آنها بود و لذا مسافرین مداوماً به راننده آنها معترض بودند و خود من بارها شاهد پاره شدن لباس چند نفر از مسافرین بودم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی متوجه شدم سه چهار تا آر.دی. و پیکان مدل بالا نیز برای سوار کردن مسافر به محلی که سوار تاکسی می شدم رفت و آمد می کنند و لذا چندین نوبت بجای تاکسی های قبلی سوار آنها شدم. بسیاری از مسافران نیز همانند من به محض مشاهده تاکسی های جدید فوراً طرف آنها رفته سوار می شدند. رانندگان قدیمی با مشاهده این وضعیت، در اوایل کار به تاکسیهای جدید اجازه ایستادن در آنجایی که همیشه سوار می شدیم نمیداننددر نتیجه، آنها نیز کمی جلوتر یا عقب تر اقدام به سوار کردن مسافر می نمودند. عکس العمل بعدی صاحبان تاکسیهای قدیمی چانه زدن باماها سر پیاده شدن از تاکسیهای جدید و سوار شدن به اتومبیل آنان بود. تا اینکه یک روز، وقتی به چهارراه پارک وی رسیدم دیدم در محلی که هر روز سوار تاکسی میشدم رانندگان با هم درگیر شده اند، نزدیک که شدم دیدم که رانندگان قدیمی، یکی از رانندگان جدید را که فرد مؤدبی هم بود کتک میزنند و چندنفر هم مشغول جداکردن آنها هستند. این وضعیت چندین بار تکرار شد تا اینکه در نهایت اکثر تاکسیهای جدید الورود آن خط را ترک کردند و ما ماندیم و تاکسیهای قدیمی. بی شک یکی از حرفهایی که رانندگان قدیمی با صدای بلند و قهقهه های خاص خود با هم رد و بدل میکردند ابراز خرسندی از "آرامش مجددی"!!!بود که به محل سوارکردن مسافر توسط آنان در پارک وی بازگشته بود و آنها اینک می توانستند با خیالی آسوده به "خدمت رسانی"!!!(که مدتی بود بخاطر درگیری هایشان با تاکسیهای مزاحم مختل شده بود)به ماهای مظلوم بپردازند. غافل از آنکه اینک این ما بودیم که آرامش درونی خود را از دست داده و به نقطه اول بازگشته بودیم.
با مروری گذرا بر وقایع سالهایی که این نماینده مجلس، معتقد است در آن سالها فضای سیاسی کشور ناآرام و خدمت رسانی به مردم متوقف بوده است(قاعدتاً 8 سال دوره اصلاحات را مدنظر دارند)، به وضوح میتوان دریافت که در آن ایام، مردم تولیدکنندگان گذشته کالاها وخدمات سیاسی مورد نیازخود را بخاطر ارائه کالاهاوخدمات بنجل(تولید و عرضه Bads بجای Goods)کنار گذاشته و تولیدکنندگان جدیدی را به خدمت گرفتند. بخش قابل توجهی از تولید کنندگان قدیم، پس از خروج از شوک از دست دادن بازارهای خود، بجای تلاش برای بازسازی خود و ارائه کالاها و خدماتی قابل مصرف برای مصرف کنندگان، اقدام به حرکتهای ایذائی و تخریبی علیه عرضه کنندگان جدیدکردند و هرتلاش مشروع و غیرمشروعی را به مرحله اجرا گذاشتند تا آنان نتوانند به آنچه که شعارش را میدادند عمل کنند. در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره میشود:
1- ایجادناامنی و تشنج آفرینی نرم افزاری و سخت افزاری برای جامعه بخصوص فضای سیاسی آن از طریق عوامل وابسته خود در وزارت اطلاعات که ظاهراً اوج آن در قتلهای زنجیره ای تجلی یافت.
2- تشکیل سایت انحصاری رسانه ای برای برجسته کردن نقاط ضعف اصلاح طلبان و تحت الشعاع قرار دادن نقاط قوت آنان که شاید اوج این اقدام ایذائی را بتوان دراقدام بی سابقه ابدی و ازلی سیمای جمهوری اسلامی در نمایش فیلم کنفرانس برلین دانست.
3- تشکیل سایت قضائی برای نبش قبر قوانین و مقررات قابل استفاده بر علیه اصلاح طلبان و ایجاد فضای مغناطیسی قوی پیرامون آنان برای جذب دست از پاخطا کردنهای ریز ودرشت آنان که شاید اوج آنرا بتوان در توقیف به اصطلاح فله ای مطبوعات دانست.
4- به خیابان آمدن و کفن پوشیدن و واسلاما سردادن برای اتفاقاتی که برای بدتر از آن هم چه قبل از دوران اصلاحات و چه بعد از دوران اصلاحات، چنین عکس العملهایی مشاهده نشده و نمیشود و درآینده نیز بعید است که مشاهده شود.
5- تفاسیر محیرالعقول شورای نگهبان از قانون اساسی و شرع به منظور فلج کردن مجلس ششم.
6- ابطال بی سابقه 700 هزار رأی مردم تهران برای مجلس ششم.
7- سرکوب حرکت دانشجویی 18 تیر سال 78.
8- برخورد فیزیکی با برخی از اصلاح طلبان در سخنرانیها و ... که اوج آن در ترور سعید حجاریان تجلی یافت.
9- و...
نتیجه بدیهی و طبیعی این اقدامات که از سوی محافظه کاران دیروز و اصولگرایان امروز مدیریت و اجرا می شد، ایجاد بحران و تشنج در فضای سیاسی و غیرسیاسی جامعه در آن سالها و در نتیجه به هم خوردن آرامش این فضاها بود که بعضاً منجر به اخلال و رکود در خدمت رسانی به مردم نیز می شد و یا اینکه از طریق مؤسسات رسانه ای بحران آفرینان چنین تبلیغ می شد.
بنابراین، کسانی که روزگاری"خدمات به درد بخور"ارائه نمیکردند ولی حق الزحمه ای در خور"خدمات به درد بخور"از اموال مردم برداشت میکردند به محض محروم شدن از این معامله نابرابر، ناآرامی و تشنجهای درونی خود را به فضای جامعه کشاندند و در خدمت رسانی به مردم اخلال ایجاد کردند و عامل این تشنجها و اخلالها در خدمت رسانی به مردم را نیز اصلاح طلبان تبلیغ کردند(و امروز هم میکنند) و در نهایت موفق شدند البته با کمک خود اصلاح طلبان،دوباره طرف معامله معاملات نابرابر شیرین گذشته شوند و بالنتیجه به آرامشی مجدد دست یابند و جریان ارائه خدمات حتی بعضاً بنجل تر از گذشته خود به مردم را از سرگیرند.
آنچه که از سوی اصولگرایان در این سالها بر اصلاحات رفت تأسف آور است، اما تأسف آورترازآن، همان جمله اول این نوشته است مبنی بر اینکه:"بازگشت مجدد آرامش به فضای سیاسی کشور و روحیه خدمت، از جمله دستاوردهای پیروزی اصولگرایان در چند انتخابات اخیر بوده است".تأسف آورازاین جهت که کسانی که یکی از خصوصیات برجسته خود را تعهد بیان میکنند، بازگشت آرامشی که خود بر هم زده بودند و متوقف شدن رکود و سستی در خدمت رسانی به مردم را که خود مسبب اصلی(و غالباً مبلغ) آن بودند را موهبت بازگشت خود به قدرت تبلیغ میکنند و تشج و ناآرامی درونی خود را تشنج و ناآرامی جامعه جلوه می دهند.
لازم به ذکر است که قصد این یادداشت، بررسی دلایل موفقیت و عدم موفقیت اصلاح طلبان نبوده ونمی خواست ناکامیهای آنان را به سنگ اندازیهای محافظه کاران یا اصولگرایان گره بزند، گو اینکه اصلاح طلبان میتوانستند با تدبیر و استواری بیشتر، این بحرانها را با موفقیت از سر بگذرانند. دلیل اشاره به این بحران آفرینی ها، صرفاً کمک گرفتن از آن برای توضیح معنی آن آرامش!!! وخدمت رسانی!!!است که نماینده محترم مجلس هفتم ادعای به ارمغان آوردن آنرا دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر